صفحه محصول - پاورپوینت درس ششم فارسی پایه سوم دبستان فداکاران

پاورپوینت درس ششم فارسی پایه سوم دبستان فداکاران (pptx) 16 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 16 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس ششم فارسی پایه سوم دبستان فداکاران همیشه انسان‌های بزرگ و فداکار هستند که برای نجات جان دیگران با کمک به هم‌نوعان، جان خود را به خطر می‌اندازند؛ به همین سبب نام و یاد این افراد فداکار، در ذهن مردم، جاودانه می‌ماند. از این گونه انسان‌های بزرگ و افتخار آفرین، در هر کشوری، بسیار هست؛ در کشور بزرگ ایران نیز مردان و زنان، حتی کودکان و نوجوانان فداکار، فراوانند. زندگی این انسان‌ها، سرمشق و چراغ راه ماست. آیا تاکنون نام شهید سهام خیام، شهید محمد حسین فهمیده، ریزعلی خواجوی و حسن امیدزاده را شنیده‌اید؟ سهام خیام، دختر دوازده ساله‌ای بود که در شهر هویزه زندگی می‌کرد. او دختری درس خوان و باهوش بود. سهام دوره دبستان را با موفقیت به پایان رساند و با اشتیاق در کلاس اول راهنمایی ثبت‌نام کرد؛ ولی به علت آغاز جنگ تحمیلی و اشغال شهر، نتوانست به مدرسه برود. سهام از اینکه شهر و مدرسه‌اش را در چنگ دشمن می‌دید، آرام و قرار نداشت و با پرتاب سنگ، دشمن را آزار می‌داد. سرانجام در پانزدهم مهرماه 1359، رگبار گلوله اشغالگران، سهام را به آغوش خدا رساند. محمد حسین فهمیده، نوجوان فداکاری بود که نارنجک به کمر بست و در زیر زنجیر تانک دشمن، جان خود را فدا کرد تا از پیشروی آنان به سوی خاک ایران جلوگیری کند. هنگامی که خبر شهادت دلیرانه او پخش شد، امام خمینی(ره) فرمودند: «رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌ای است که با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت». در غروب یک روز سرد پاییزی، وقتی ریزعلی خواجوی از مزرعه به خانه بر می‌گشت، متوجه شد که بر اثر ریزش کوه، مسیر حرکت قطار بسته شده است. در این هنگام صدای آمدن قطار، در کوه پیچید. ریزعلی به سرعت، پیراهنش را به چوب دستی بست، نفت فانوسی را که به دست داشت، روی آن ریخت و آتش زد و به سمت قطار دوید، راننده قطار با دیدن آتش، قطار را نگه داشت و جان مسافران قطار از مرگ حتمی نجات یافت. حسن امیدزاده، معلم فداکاری بود که در یک واقعه آتش‌سوزی، جان دانش‌آموزان را نجات داد. وقتی بخاری کلاس، آتش گرفت و دودکش آن افتاد، دانش‌آموزان در میان شعله‌های آتش و دود، گرفتار شدند. این معلم شجاع و فداکار، جان خود را به خطر انداخت و عده‌ای از دانش‌آموزان را نجات داد. ما به این‌گونه دانش‌آموزان، دهقانان و معلمان فداکار، افتخار می‌کنیم؛ آنان انسان‌های بزرگی هستند، اگر به کوچه‌ها و خیابان‌های شهرها و روستاها نگاه کنید، نام این انسان‌های شریف و فداکار را می‌بینید. ما به انسان‌های بزرگ و دوست‌داشتنی، احترام می گذاریم و می‌کوشیم تا از آنها سرمشق بگیریم. کلمات هم معنی آغوش : بغل ، میان دو دست اشغال : جایی را به زور گرفتن افتخار : سر بلندی افتخار آفرین : کاری که باعث سربلندی می شود . بی ادعا : کسی که ادعایی ندارد . پای کوبی : شادی کردن پیشروی : به جلو رفتن آزار می داد : اذیت می کرد . غبار آلود : هوای پرگرد و خاک جاودانه : چیزی که تا ابد بماند . جلوگیری : پیشگیری دلیرانه : شجاعانه چوب دستی : عصا رزمنده : مبارز آغواقعه : اتفاق ریزش : فرو ریختن لبریز : پر طراوت : تازگی فانوس : نوعی چراغ نفت سوز سرمشق : الگو فداکار : از خود گذشته اشتیاق : شوق و عالقه کینه : دشمنی کسی را در دل داشتن شریف : بزرگوار مسدود : بسته شده حتمی : قطعی نارنجک : نوعی بمب دستی هم خانواده جاودانه، جاويد، جاودان اشتياق، شوق، تشويق واقعه، وقوع، واقعيت شريف، شرافت، شرف متوجه، توجه افتخار، مفتخر، فخر درست و نادرست ریزعلی چیزی برای آتش زدن نداشت. حسن امیدزاده، اهل هویزه بود. درك مطلب رفتار شهید خیّام و شهید فهمیده، چه شباهتی با هم داشتند؟ هردو جان خود را برای دفاع از خاک ایران فدا کردند. امید عباسی (آتش نشان) غیر از افرادی که نام آن ها در درس آمده، چه کسانی را می شناسی که با فداکاری خود، به دیگران کمک کرده اند ؟ عباس بابایی (خلبان)

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

نارافایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید