صفحه محصول - معرفی کتاب این ساندویچ مایونز نویسنده جی دی سلینجر

جِروم دیوید سلینجر، نویسنده تاثیرگذار آمریکایی و خالق رمان مشهور ناتور دشت است. او در اول ژانویه سال 1919، در مَنهتن نیویورک به دنیا آمد. پدرش یهودی و مادرش مسیحی بود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، او را به دانشکده نظامی والی پِنسیلوانیا فرستادند و در آنجاعنوان بدترین دانشجوی تاریخ دانشکده را بدست بیاورد. او در سن هجده سالگی، چند ماهی را به اروپا رفت و به محض برگشتن به آمریکا، در سال 1938 وارد یکی از دانشگاه‏ ها شد ولی بازهم تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد.

جروم در جوانی عاشق اونا اونیل شد و تا توانست برایش نامه نوشت، با این حال اونا اونیل با چارلز چاپلین ازدواج کرد.

او در سال 1940 اولین داستانش را به نام جوانان در مجله اِستوری به چاپ رساند سپس وارد ارتش شد و به عنوان گروهبان یکم پیاده در جنگ جهانی دوم شرکت کرد. وقتی متفقین در خاک فرانسه و ساحل نورماندی پیاده شدند، شجاعت زیادی از خودش نشان داد.

سلینجر در سال 1945 با یک زن فرانسوی به نام سیلویا که پزشک بود، ازدواج کرد. اما این زندگی مشترک دوامی پیدا نکرد. او پس از جدا شدن از سیلویا، با دختر هنرمند انگلیسی، رابرت لنگتون داگلاس، ازدواج کرد و تا سال 1967 بیشتر نتوانست با او زندگی کند.

سلینجر پس از جدایی از همسر دومش، به دنیای شخصی خودش پناه برد. او تا سال 2009 در خانه ‏ای پرت و دور افتاده در نیوهمپشایر به همراه همسر خود و دو فرزندش زندگی می ‏کرد.

سلینجر از سال 1965 به بعد، هیچ داستانی را منتشر نکرد و سرانجام در سن 91 سالگی به مرگ طبیعی در 27 ژانویه سال 2010 میلادی چشم از جهان فرو بست.


معرفی کتاب این ساندویچ مایونز ندارد

کتاب «این ساندویچ مایونز ندارد» نوشتۀ جی. دی. سلینجر و ترجمۀ سارا آرامی و مرجان حسنی راد است و نشر افق آن را منتشر کرده است. این ساندویچ مایونز ندارد مجموعه ای از داستان های جذاب است که سلینجر آن ها را به همان سبک و سیاق شاهکار ناطور دشت نوشته است.

درباره کتاب این ساندویچ مایونز ندارد

کتاب این ساندویچ مایونز ندارد شامل 10 داستان کوتاه می شود. بیشتر داستان ها به موضوع جنگ می پردازد و در برخی از آن ها شخصیت های محبوب نویسنده دیده می شوند. در اولین داستان این مجموعه یعنی من دیوونه ام هولدن کالفیلد، قهرمان ناطور دشت در داستان به طور کامل حضور پیدا می کند، او ابتدا به دیدن معلم تاریخش اسپنسر پیر می رود و پس از آن به خانه برمی گردد تا خواهرش فیبی را ببیند و با او صحبت کند. در آخرین روز آخرین مرخصی، تنها ردی از این شخصیت در داستان دیده می شود و 5 سال قبل از انتشار رمان مشهور ناطور دشت نوشته شده و به نوعی مقدمۀ این رمان به حساب می آید. در داستان این ساندویچ مایونز ندارد وینسنت کالفیلد برادر بزرگ هولدن کافیلد راوی قصه است که متوجه گم شدن برادرش می شود. تقریباً در تمام داستان های این مجموعه خانوادۀ هولدن کالفیلد نقش محوری دارند اما با خواندن تمامی داستان ها است که خواننده به شخصیت ها و ارتباط میان آن ها پی می برد.

عناوین داستان های کتاب این ساندویچ مایونز ندارد عبارت است از: «من دیوونه ام»، «طغیان علیه خیابان مدیسون»، «آخرین روز آخرین مرخصی»، «سرباز در فرانسه»، «غریبه»، «برادران واریونی»، «ملودی بلو»، «دختری که می شناختم»، «این ساندویچ مایونز ندارد» و «گروهبان احساساتی».

خواندن کتاب این ساندویچ مایونز ندارد را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه مندان به داستان های آمریکایی و طرفداران جی. دی. سلینجر پیشنهاد می کنیم.

درباره جی. دی. سلینجر

جِروم دیوید سلینجر در اول ژانویهٔ سال 1919 در مَنهتن نیویورک به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ آمریکایی بود. جی. دی. سلینجر پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، به دانشکدۀ نظامی والی پِنسیلوانیا فرستاده شد و آنجا عنوان بدترین دانشجوی تاریخ دانشکده را به دست آورد. او در 18سالگی، چند ماهی به اروپا رفت و به محض برگشتن به آمریکا، در سال 1938، وارد یکی از دانشگاه‏ ها شد، اما باز هم تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد. سلینجر در جوانی عاشق «اونا اونیل» شد و تا توانست برایش نامه نوشت؛ با این حال «اونا اونیل» با «چارلز چاپلین» ازدواج کرد.

سلینجر در سال 1940 اولین داستانش را به نام «جوانان» در یک مجله چاپ کرد و سپس وارد ارتش شد. او در ارتش، به عنوان گروهبان یکم پیاده در جنگ جهانی دوم شرکت کرد. وقتی متفقین در خاک فرانسه و ساحل نورماندی پیاده شدند، شجاعت زیادی از خودش نشان داد. «ناتور دشت» را سلینجر در سال 1945 به عنوان نخستین رمانش نوشت و توانست آن را در سال 1951 به طور رسمی و به صورت کتاب در آمریکا و بریتانیا به چاپ برساند؛ بااین حال چاپ این کتاب، به بهانۀ اینکه غیراخلاقی است، در مناطقی از آمریکا ممنوع شد و در سال 1990 از طرف انجمن کتابخانه‏ های ایالات متحده نیز جزو کتاب‏ های ممنوع الچاپ اعلام شد.

از رمان ها و داستان های بلند او می توان به این ها اشاره کرد: ناطور دشت (ناتور دشت)، فرنی و زویی، تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران و سیمور، جنگل واژگون، 16 هپ ورث، 1926.

مجموعه داستان های او عبارتند از: این ساندویچ مایونز ندارد، دلتنگی های نقاش خیابان چهل وهشتم، هفته ای یه بار آدمو نمی کشه، نغمهٔ غمگین، یادداشت های شخصی یک سرباز، دختری که می شناختم.

از آثار سلینجر برای تولید آثاری در قالب های دیگر نیز اقتباس شده است. داریوش مهرجویی، کارگردان و فیلم نامه نویس ایرانی، فیلم «پری» را با برداشتی آزاد از رمان «فرنی و زویی» اثر سلینجر ساخته است؛ همچنین مهرجویی در فیلم «هامون» از زبان شخصیت اصلی، اشاره ای به آن دارد. کتاب ناتور دشت نیز در سریال Ghost in the Shell: Stand Alone Complex موردبحث قرار گرفته است. جی. دی. سلینجر در 91سالگی، در 27 ژانویهٔ 2010، به مرگ طبیعی درگذشت.

 بخشی از کتاب این ساندویچ مایونز ندارد

«ساعت نزدیک هشت شب بود و هوا تارک و بارانی و یخ بندان. صدای زوزۀ باد همان طوری بود که تو فیلم های ترسناکه، اونم تو شب وحشتناکی که آدم تن لشی که وصیت نامه دستشه به قتل می رسه. من درحالی که داشتم از سرما یخ می زدم، کنار توپ جنگی بالای تپۀ تامسون وایستاده بودم و به پنجره ها بزرگ جنوبی سالن ورزش نگاه می کردم که بزرگ و براق بودند و مثل پنجره های یک سالن ورزش و نه هیچ چیز دیگر، می درخشیدند.»

تعداد      28 اسلاید  وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود

معرفی کتاب این ساندویچ مایونز ندارد کتاب «این ساندویچ مایونز ندارد» نوشتۀ جی. دی. سلینجر و ترجمۀ سارا آرامی و مرجان حسنی راد است و نشر افق آن را منتشر کرده است. این ساندویچ مایونز ندارد مجموعه ای از داستان های جذاب است که سلینجر آن ها را به همان سبک و سیاق شاهکار ناطور دشت نوشته است. درباره کتاب این ساندویچ مایونز ندارد کتاب این ساندویچ مایونز ندارد شامل 10 داستان کوتاه می شود. بیشتر داستان ها به موضوع جنگ می پردازد و در برخی از آن ها شخصیت های محبوب نویسنده دیده می شوند. در اولین داستان این مجموعه یعنی من دیوونه ام هولدن کالفیلد، قهرمان ناطور دشت در داستان به طور کامل حضور پیدا می کند، او ابتدا به دیدن معلم تاریخش اسپنسر پیر می رود و پس از آن به خانه برمی گردد تا خواهرش فیبی را ببیند و با او صحبت کند. در آخرین روز آخرین مرخصی، تنها ردی از این شخصیت در داستان دیده می شود و 5 سال قبل از انتشار رمان مشهور ناطور دشت نوشته شده و به نوعی مقدمۀ این رمان به حساب می آید. در داستان این ساندویچ مایونز ندارد وینسنت کالفیلد برادر بزرگ هولدن کافیلد راوی قصه است که متوجه گم شدن برادرش می شود. تقریباً در تمام داستان های این مجموعه خانوادۀ هولدن کالفیلد نقش محوری دارند اما با خواندن تمامی داستان ها است که خواننده به شخصیت ها و ارتباط میان آن ها پی می برد. عناوین داستان های کتاب این ساندویچ مایونز ندارد عبارت است از: «من دیوونه ام»، «طغیان علیه خیابان مدیسون»، «آخرین روز آخرین مرخصی»، «سرباز در فرانسه»، «غریبه»، «برادران واریونی»، «ملودی بلو»، «دختری که می شناختم»، «این ساندویچ مایونز ندارد» و «گروهبان احساساتی». خواندن کتاب این ساندویچ مایونز ندارد را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم خواندن این کتاب را به علاقه مندان به داستان های آمریکایی و طرفداران جی. دی. سلینجر پیشنهاد می کنیم. درباره جی. دی. سلینجر جِروم دیوید سلینجر در اول ژانویهٔ سال 1919 در مَنهتن نیویورک به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ آمریکایی بود. جی. دی. سلینجر پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، به دانشکدۀ نظامی والی پِنسیلوانیا فرستاده شد و آنجا عنوان بدترین دانشجوی تاریخ دانشکده را به دست آورد. او در 18سالگی، چند ماهی به اروپا رفت و به محض برگشتن به آمریکا، در سال 1938، وارد یکی از دانشگاه‏ ها شد، اما باز هم تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد. سلینجر در جوانی عاشق «اونا اونیل» شد و تا توانست برایش نامه نوشت؛ با این حال «اونا اونیل» با «چارلز چاپلین» ازدواج کرد. سلینجر در سال 1940 اولین داستانش را به نام «جوانان» در یک مجله چاپ کرد و سپس وارد ارتش شد. او در ارتش، به عنوان گروهبان یکم پیاده در جنگ جهانی دوم شرکت کرد. وقتی متفقین در خاک فرانسه و ساحل نورماندی پیاده شدند، شجاعت زیادی از خودش نشان داد. «ناتور دشت» را سلینجر در سال 1945 به عنوان نخستین رمانش نوشت و توانست آن را در سال 1951 به طور رسمی و به صورت کتاب در آمریکا و بریتانیا به چاپ برساند؛ بااین حال چاپ این کتاب، به بهانۀ اینکه غیراخلاقی است، در مناطقی از آمریکا ممنوع شد و در سال 1990 از طرف انجمن کتابخانه‏ های ایالات متحده نیز جزو کتاب‏ های ممنوع الچاپ اعلام شد. از رمان ها و داستان های بلند او می توان به این ها اشاره کرد: ناطور دشت (ناتور دشت)، فرنی و زویی، تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران و سیمور، جنگل واژگون، 16 هپ ورث، 1926. مجموعه داستان های او عبارتند از: این ساندویچ مایونز ندارد، دلتنگی های نقاش خیابان چهل وهشتم، هفته ای یه بار آدمو نمی کشه، نغمهٔ غمگین، یادداشت های شخصی یک سرباز، دختری که می شناختم. از آثار سلینجر برای تولید آثاری در قالب های دیگر نیز اقتباس شده است. داریوش مهرجویی، کارگردان و فیلم نامه نویس ایرانی، فیلم «پری» را با برداشتی آزاد از رمان «فرنی و زویی» اثر سلینجر ساخته است؛ همچنین مهرجویی در فیلم «هامون» از زبان شخصیت اصلی، اشاره ای به آن دارد. کتاب ناتور دشت نیز در سریال Ghost in the Shell: Stand Alone Complex موردبحث قرار گرفته است. جی. دی. سلینجر در 91سالگی، در 27 ژانویهٔ 2010، به مرگ طبیعی درگذشت. بخشی از کتاب این ساندویچ مایونز ندارد «ساعت نزدیک هشت شب بود و هوا تارک و بارانی و یخ بندان. صدای زوزۀ باد همان طوری بود که تو فیلم های ترسناکه، اونم تو شب وحشتناکی که آدم تن لشی که وصیت نامه دستشه به قتل می رسه. من درحالی که داشتم از سرما یخ می زدم، کنار توپ جنگی بالای تپۀ تامسون وایستاده بودم و به پنجره ها بزرگ جنوبی سالن ورزش نگاه می کردم که بزرگ و براق بودند و مثل پنجره های یک سالن ورزش و نه هیچ چیز دیگر، می درخشیدند.»

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

نارافایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید