مقاله مقایسه نگرش های مختلف به برنامه ریزی شهری در دوره های اخیر (docx) 12 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 12 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مقایسه نگرش های مختلف به برنامه ریزی
شهری در دوره های اخیر
چکیده:
با تحولات سیاسی و ااجتماعی در نمیه دوم قرنب بیستم به بعد، مفاهیم برنامه ریزی استبدادی و خشک تغییر یافته و جای خود را به گرایش های نوین مثل توسعه دموکراسی و مشارکت، فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، توسعه پایدار، همکاری بین المللی، جامعه مدنی، دولت حداقل و مانند اینها رو به رو شده و اینک در آغاز قرن بیست و یکم به الگوها و روش هایی تازه روی آورده است. از جمله مهم ترین گرایش های برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر می توان به فرآیندی، مشارکتی، گام به گام، حمایتی و پاسخگو اشاره نمود که این نظریات برنامه ریزی برتنوع، پویایی و انطباق پذیری با شرایط زمانی و مکانی و ایجاد پیوند میان تجارب جهانی و نیازهای بومی استوار می باشند.
روش این تحقیق، تطبیقی- تحلیلی است و هدف اصلی این تحقیق را می توان بررسی و مقایسه گرایشها و سطوح مختلف برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر جهت جهت اتخاذ رویکرد مناسب و یکپارچه برنامه ریزی برای هدایت مناسب توسعه کیفی شهر قلمداد نمود.
واژگان کلیدی: برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی، نظریه ها، دهه های اخیر
مقدمه:
روند رشد شهرنشيني در مقياس سرزميني در طي دهه هاي اخير و توسعه شهرها و ظهور كلانشهرها توأم با مشكلات و تنگناهايي كه چنين روندي در پي داشته و دارد و همچنين اهميت يافتن مراكز شهري براي سازمان دادن به رشد جمعيت و توسعه اقتصادي لزوم نگرش مجدد در ساختار شهر كهن و توسعه درون شهري را در اوايل قرن حاضر مطرح نمود و برنامه ريزي شهري را به عنوان يكي از مقولات علمي و شايد عمده ترين آنها جهت جوابگويي به تحولات موجود در صحنه جامعه شهري به ميدان آورد.
در نیمه دوم قرن بیستم، به دنبال تغییرات عمیق سیاسی و اجتماعی و فکری که در غرب به وقوع پیوسته است مبانی دانش برنامه ریزی و مدیریت اجتماعی، به کلی دستخوش تحول شده است. اگر در نیمه اول قرن بیستم ، شهرنشینی وشهرسازی در زیر سایه دو جنگ جهانسوز، کشمکش جهان دو قطبی، و اقتدارگرایی و رقابت جویی دولت های بزرگ رو به توسعه نهاد ، در نیمه دوم این قرن با شرایط و گرایش های نوین مثل توسعه دموکراسی و مشارکت، فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، توسعه پایدار، همکاری بین المللی، جامعه مدنی، دولت حداقل و مانند اینها رو به رو شده و اینک در آغاز قرن بیست و یکم به الگوها و روش هایی تازه روی آورده است.
در واقع با تغییرات گسترده موجود در نظام سیاسی جهان از دهه 1960 به بعد، دانش و عمل برنامه ریزی، اصولا روز به روز از برنامه ریزی دراز مدت، آمرانه و دولتی دور شده و به سمت برنامه ریزی کوتاه مدت، تدریجی، دموکراتیک و مشارکتی تمایل یافته است.
روش این تحقیق، تطبیقی- تحلیلی است و برای دستیابی به ادبیات نظری موضوع، مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. روش شناسی این مقاله مبتنی بر تطبیق و تحلیل محتوای متون است، که با بررسی دیدگاههای مؤثر در تحول برنامه ریزی شهری و مقایسه گرایشها و سطوح مختلف برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر به شناسایی مؤلفه های اصلی، جهت اتخاذ رویکرد مناسب و یکپارچه برنامه ریزی برای هدایت مناسب توسعه کیفی شهر می پردازد.
مفهوم برنامه ريزي:
در صورتی که بخواهیم تعریفی کلی از برنامه ریزی داشته باشیم, می بایستی برنامه ریزی را عبارت از کوششی در جهت انتخاب بهترین برنامه ها در جهت رسیدن به هدف های مشخص بدانیم که ممکن است این کوشش ها و برنامه ها, تا مرحله ی نهایی هدف نیز پیش نرود, بلکه گام هایی در جهت رسیدن به آن باشد.برنامه ریزی به معنای اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور, قبل از بروز وقایع و رویدادهاست تا در اموری همچون بهداشت, سلامت, رفاه, آسایش و خوشبختی افراد جامعه, نتایج مطلوبی بدست آید. بدیهی است, با برنامه ریزی دقیق می توانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم و نسبت به آینده هوشیارتر عمل کنیم. به گفته چادویک “برنامه ریزی یک سیستم کلی ذهنی است. با ایجاد یک سیستم ذهنی مستقل اما منطبق بر سیستم دنیای واقعی, ابتدا پدیده تحول را شناخته, سپس آن را پیش بینی کرده و بالاخره آن را ارزیابی می کنیم, هدف بهینه کردن سیستم دنیای واقعی از طریق بهینه نمودن سیستم ذهنی می باشد.”
برنامه ريزي را يك فعاليت اجتماعي يا سازماني آگاهانه براي توسعه راهبردهايي بهينه از فعاليت هاي آتي در جهت دستيابي به مجموعه اي از اهداف مورد نظر براي گشودن مشكلات برنامه ريزي در زمينه هاي پيچيده اي كه با قدرت و تعهد به تخصيص منابع لازم در جهت اجراي راهبرد انتخاب شده همراه است، تعريف كرده اند (Alexander,E. R,1981:12).
به طور موجز، برنامه ريزي ترسيم آينده اي پايدار با توجه به شرايط موجود و ظرفيت هاي مورد نظر است . برنامه ريزي به مفهوم امروزي ابتدا در شوروي سابق (1917) آغاز شد (Allmenainger:2001:33).
اما امروزه شاهد گونه هاي متنوعي از اشكال برنامه ريزي هستيم كه هر كدام در برهه اي از زمان و بر اساس روند تكاملي برنامه ريزي ظهور يافته اند .
از طرفي، در كنار اين جريان، شاهد روندظهور نظريات مختلف برنامه ريزي نيز هستيم؛ مثلا نظريه هاي انتقادي(مكتب فرانكفورت)،نظريه عمومي تصميم گيري، نظريه ماركسيستي، نظريه برنامه ريزي وكالتي و ... در قالب مكتبي خاص در برنامه ريزي مطرح گردیده اند ( دانشپور، 45:1382).
شهر:
مفهوم شهر از دیدگاههای مختلفی قابل تعریف است. از دیدگاه تاریخی، شهر در قدیم وظایف و خدماتی را انجام می داده و عملکرد آن حقوق، مزایا و برتری هایی را برای آن ایجاد می نموده است و به خاطر این امکانات درست در نقطه مقابل روستا قرار می گرفته است. از دیدگاه اجتماعی، شهر را می توان سکونتگاه دائمی، انبوه و نسبتاً بزرگی برای افرادی که از نظر اجتماعی نا همگون هستند تعریف کرد. از دیدگاه اقتصادی، شهر زیستگاه ساکنانی است که در درجه اول از راه بازرگانی و نه کشاورزی زندگی می کنند. تنوع اقتصادی از دیگر ویژگی های شهر است و بر دو پایه استوار است اول بر پایه وجود املاکی که به صورت سرمایه داری اداره می شوند و دوم بر پایه وجود بازار به مثابه مکان مبادله ثروت.از دیدگاه آماری، بایستی فرقی عددی بین روستا و شهر معین باشد. اما در کشورهای مختلف اعداد متفاوتی برای تعریف شهر ارائه شده است. این اختلاف عددی جمعیت نشان می دهد که مفهوم شهر بر حسب نوع کشور، وضع جغرافیایی منطقه، سطح معیشت و درجه اقتصاد فرق می کند به طوری که نمی توان عددی ثابت را برای شهر شدن روستا تعیین کرد. از دیدگاه معیشت، شهر دارای انواع معیشت خاص خود است. کار کشت مشغله اصلی شهر را تشکیل نمی دهد. از دیدگاه جغرافیایی، عوامل مشخص کننده شهر موقع جغرافیایی و مقر و مکان شهر است و شهر فضای پویایی، رفت و آمد و حرکت انسان است (چدویک، 55:1365).
برنامه ريزي شهري
برای برنامهریزی شهری نیز، همچون برنامهریزی تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله، برنامهریزی شهری ساماندهی کالبدی- فضایی شهر میباشد که میتوان آن را ساماندهی کاربری زمین جهت تأمین یک محیط مناسب برای زندگی دانست. به عبارت دیگر برنامهریزی شهری، نوعی از برنامهریزی فیزیکی است که درصدد ساماندهی کاربری زمین برای تأمین یک محیط کالبدی شایسته زندگی مدنی سالم است. همچنین گروهی برنامهریزی شهری را تلاش برای تدوین اصولی در جهت پدید آوردن یک محیط کالبدی مناسب برای زندگی دانستهاند. (سعیدنیا،45:1383).
برنامهریزی شهری، عموماً فضایی محدود و دقیق دارد که با اجزاء و عناصر فضایی و جغرافیایی در ارتباط بوده و هدف کلی آن ایجاد ساختاری فضایی برای فعالیتها میباشد. (سیفالدینی، ۱۳۸۱)
برنامهریزی شهری فرآیندی پویا دارد، چرا که شهر مانند یک موجود زنده میباشد که عوامل محیطی مکانیسم آن را متأثر میکنند؛ مثلاً مکانیسم اقتصادی به صورت ارزش زمین و اجارهبها سبب تحریک شهر میشود یا مکانیسم اجتماعی در قالب سنتها، عادات و مذهب بر موجودیت شهر تأثیر میگذارد، از این رو تمام این عوامل در برنامهریزی شهری مورد توجه قرار میگیرد. (زیاری، ۱۳۷۸)
با توجه به موارد مذکور، ماهیت برنامهریزی شهری بر روند مداوم، پیوسته و پایانناپذیر شهرسازی و پویایی آن دلالت دارد. برنامهریزی شهری با دید وسیعی که دارد تمام عوامل مؤثر بر شهر را مورد توجه قرار داده، در عین حال نیز دارای انعطافپذیری لازم برای اجتناب از وضعیتهای صُلب و غیرقابل تغییر میباشد. در مجموع برنامهریزی شهری، عبارت است از تعیین سیاستهای کلی دستگاههای اجرایی یک شهر، با توجه به راهحلهای محکم و اجرایی گوناگون برای تخصیص منابع و امکانات و اولویتبندی آنها در جهت رفع نیازها به ترتیبی که اسباب و عوامل رفاه و خدمات در یک شهر فراهم آید. برنامهریزی شهری ماهیتی پویا و انعطافپذیر، اما نه تأثیرپذیر دارد. (امکچی، ۱۳83،33).
بررسی نظریات رایج برنامه ریزی شهری در سالهای اخیر
5-1 الگوي برنامه ريزي جامع _ عقلاني
از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم مجموعه اي از نظرات و رويكردها در عرصه توسعه و عمران شهري در اروپا و آمريكا مطرح شد كه از برآيند آنها دانش برنامه ريزي به وجود آمد. به نظر پيتر هال پيشروان و متفكران اوليه برنامه ريزي شهري، به دو گروه اصلي تقسيم مي شوند:
الف- گروه انگليسي – آمريكايي(سنت انگليسي – آمريكايي) شامل كساني مثل ابنزر هوارد، ريموند آنوين ، باري پاركر ، كلارنس پري ، كلارنس اشتاين ، پاتريك گدس ، پاتريك ابركرامبي ، فرانك اللويد رايت
ب- گروه اروپايي(سنت اروپايي): شامل كساني چون آرتور سورياماتا، توني گارنيه، ارنست ماي ، لوكوربوزيه
در ميان اين متفكران از پاتريك گدس معمولاً به عنوان پايه گذار و نظريه پرداز اصلي برنامه ريزي شهري ياد مي شود. او و شاگرد نام آورش لويس مامفورد كه هر دو در اصل زيست شناس بودند – با استفاده از اصول بوم شناسي و زيست شناسي “نظريه ارگانيستي” را در شهرسازي مطرح ساختند كه بر اساس آن الگوي طرح هاي جامع به وجود آمد و در انگلستان و آمريكا جنبه رسمي و قانوني پيدا كرد.
نظرات گدس با نظريه كاركردگرايي شهرسازي مدرن ( منشور آتن- 1933) در هم آميخت و در سراسر جهان به صورت طرح هاي جامع توسعه و شهري به كار گرفته شد. در واقع نظرات گدس و اصول طرح هاي جامع بيش از نيم قرن بر تفكر شهرسازي علمي جهان حاكم بود و تا حدود دهه1960 در خاستگاه خود دوام آورد ولي هنوز آثار اين شيوه برنامه ريزي در كشورهاي جهان سوم و از جمله ايران باقي مانده است.
5-1-1 ويژگي هاي برنامه ريزي جامع
برنامه ريزي جامع اصولاً بر مباني مدرنيته يعني خردگرايي علمي، تماميت گرايي و اعتقاد به پيشرفت استوار است و در عرصه شهرسازي بيش از پيش به سمت انديشه هندسي و كالبدي گرايش دارد. در اين گونه برنامه ريزي، اهداف و مقاصد برنامه ريزي از قبل توسط نمايندگان سياسي و مديران جامعه تعيين مي شود و بنابراين در فرايند برنامه ريزي جامع، موضوع تصميم سازي و تعيين اهداف و سياست ها اصو لاًمطرح نيست. در اين شكل از برنامه ريزي، طبق موازين عقلي و علمي( يعني از طريق استقراء و قياس) اطلاعات لازم در مورد شهرجمع آوري و مورد تحليل قرار مي گيرد. حاصل كار طرح جامع است كه به صورت كامل و جزئي وضعيت كاربري زمين را در حال و آينده به صورت نقشه هاي ” تفصيلي و ضوابط دقيق اجرايي معلوم مي كند. اين “طرح جامع" يا "طرح اصلي "تقريباً به صورت قطعي و تغيير ناپذير به عنوان سند قانوني و الزام آور مبناي اقدامات بخش عمومي و خصوصي در شهر قرار مي گيرد.
به نظر فالودي، برنامه ريزي جامع – عقلي ماهيتاً داراي ويژگي هايي است كه به رويكرد تفصيلي و پيش بيني جزئيات براي آينده منجر مي شود به همين دليل از برنامه ريزي جامع و الگوي طرح هاي جامع معمولاً با صفت برنامه ريزي نقشه آبي نام برده مي شود كه بيانگر خصلت نقشه هاي اوزاليدي است كه شامل جزئيات كامل و تفصيلي است. بنابراين مي توان اصطلاح “برنامه ريزي نقشه آبي” را به عنوان معادل برنامه ريزي تفصيلي و قطعي تلقي كرد. ليندبلوميكي از نخستين منتقدان برنامه ريزي جامع (1965) ويژگي هاي آن را به صورت زير خلاصه كرده است:
_انديشه كلي آن با محدوديت توان فكري انسان منطبق نيست.
_انديشه كلي آن با كمبود اطلاعات قابل دسترسي انطباق ندارد.
_انديشه كلي آن آمادگي انطباق با شكست هاي احتمالي را ندارد.
روش كلي آن به پيوستگي ميان واقعيات و ارزش ها در روند تصميم گيري بي توجه است. انديشه كلي آن با وسعت متغيرهايي كه بايد با آن روبرو شد منطبق نيست. به طور كلي مي توان خصايل اصلي برنامه ريزي جامع- عقلي(نقشه ابي) را به صورت زير خلاصه كرد:
الف- خصلتي آمرانه و دستوري دارد و به گسترش بوروكراسي مي انجامد.
ب- برنامه ريزان و نيز مردم نقش موثري در تصميم سازي و تصميم گيري ندارند.
پ-بيشتر جنبه كالبدي و اقتصادي دارد و به كيفيات اجتماعي بي اعتنا است.
ت- جنبه كامل، تفصيلي و قطعي دارد و امكانات تغيير و اصلاح در آن محدود است.
ث- بيشتر جنبه آرماني و انتزاعي دارد و با امكانات اجرايي منطبق نيست.
5-2 الگوي برنامه ريزي ساختاري – راهبردي
به طوري كه در بخش اول بيان شد، در ارزيابي عمومي تحولات برنامه ريزي شهري در طول قرن بيستم مي توان گفت كه ميان دونيمه اول و دوم اين قرن تغييرات اساسي و شگرفي روي داده به نحوي كه اينك در آغاز قرن بيست و يكم مباني و روش هاي برنامه ريزي شهري از بنياد دگرگون شده است.
نكته مهم و آموزنده در تجارب اخير جهاني اين است كه علي رغم روند جهاني شدن شهرنشيني توجه به ويژگي هاي بومي و نيازهاي محلي در برنامه ريزي و مديريت توسعه به شدت تقويت شده است. از مهم ترين عوامل موثر در اين روند بايد به ناكامي دعاوي عصر مدرنيته و الگوهاي توسعه اقتصادي و توسعه شهري رواج مفهوم توسعه پايدار، گسترش مفاهيم جامعه مدني، دموكراسي اجتماعي، تكثرگرايي، مشاركت عمومي و غيره اشاره كرد كه تحولات عميقي در نحوه مناسبات ميان كشورهاي پيشرفته و كشورهاي در حال توسعه ايجاد كرده است.
در نتيجه الگوهاي قبلي توسعه و روش هاي برنامه ريزي آمرانه و تحميلي هم در كشورهاي قدرتمند و هم در كشورهاي در حال توسعه مورد بازنگري و اصلاح جدي قرار گرفته است. در واقع مي توان گفت كه به دنبال تغيير در آرايش نيروهاي سياسي در جهان و كاهش نقش دولت هاي بزرگ در تحميل نظرات خود زمينه مناسب تري براي توسعه برنامه ريزي و مديريت با اتكا به نيروهاي غيردولتي قدرت هاي محلي و نهادهاي حرفه اي ايجاد شده است.
به دنبال اين تحولات در طول دو سه دهه اخير در كشورهاي پيشرفته جهان انواع ديدگاهها نظريه ها و پارادايم هاي جديد در عرصه شهرسازي مطرح شده است كه به احتمال زياد تحولات آتي برنامه ريزي و طراحي شهري جهان در راستاي آنها خواهد بود. مجموعه اين تحولات حاكي از اين است كه شهرسازي نمي تواند بر يك نظريه واحد و الگوي فراگير متكي باشد و شهرسازي فرامدرن بر تنوع پويايي و انطباق پذيري با شرايط زماني و مكاني و ايجاد پيوند ميان تجارب جهاني و نيازهاي بومي استوار است. در اينجا به مهمترين اين ديدگاهها و گرايش ها كه تا اندازه اي نيز چارچوب فكري و مباني مورد پذيرش آن به بدنه علمي و دانشگاهي كشور ما نيز نفوذ كرده است، اشاره مي شود.
5-2-1 برنامه ريزي فرايندي
موضوع برنامه ريزي فرايندي نخستين بار در دهه 1970 در ضمن انتقاد از برنامه ريزي جامع و دفاع از برنامه ريزي راهبردي مطرح شد. رويكرد فرايندي در واقع براي آن جنبه از برنامه ريزي راهبردي تاكيد مي روزد كه برنامه ريزي فقط تهيه طرح و برنامه نيست بلكه فرايند طولاني و مستمر است كه اهداف و انديشه ها را به مرحله اجرا در مي آورد و با ارزيابي نتايج به اصلاح آنها و تعريف اهداف جديد مي پردازد. در برنامه ريزي فرايندي اولاً پيوستگي و هماهنگي اقدامات مختلف در درازمدت، بر اساس سياست هاي عمومي در نظر گرفته مي شود و ثانياً برنامه هاي اجرايي در جريان عمل با شرايط و تغييرات حاصله هماهنگ و منطبق مي گردد. از اين رو برنامه ريزي فرايندي، به كسب اطلاعات تازه و روحيه تحليل و تحقيق مداوم در روند برنامه ريزي و اجرا نياز دارد ( رضوانی، 53:1383).
5-2-2 برنامه ريزي مشاركتي و دموكراتيك
برنامه ريزي دموكراتيك، نيز نظريه اي است كه بر پايه اعتقاد به دموكراسي، كثرت گرايي و جامعه مدني استوار است. از اين ديدگاه تصميم گيري درباره توسعه و عمران شهر يا منطقه بايد توسط همه كساني انجام گيرد كه در آن موثر و ذينفع هستند و ميابد بر اساس عدالت، آزادي و حق انتخاب شهروندان استوار گردد. براي تحقق اين امر، مي بايد اختيارات برنامه ريزي و تصميم گيري بيش از پيش به عهده نهادهاي اجتماعات محلينهادهاي غيرحكومتي شوراهاي محلي گروه هاي كارشناسي و مانند اينها واگذار شود.
ضرورت مشارکت و حضور مردم و افراد ذینفع و ذی نفوذ در فرایند برنامه ریزی بر حسب موضوع مورد مطالعه بها چالش های متفاوت روبرو شده است. عده ای مستند به تجربه برخی کشورهای غربی گرفتن رای و نظر مردم را در تمام طرح های منطقه ای لازم می دانند و عده ای نیز معتقدند که در کشورهای در حال توسعه تهیه، تدوین، اجرا و نظارت اینگونه برنامه ها باید از جانب دولتها انجام گیرد و همراه با تخصص باشد (Morgan & Alden,1974:23).
دیدگاه حاکم در این مطالعه آن است که گر چه مقیاس و ابعاد طرح توسعه و عمران ناحیه ای اجازه حضور و مشارکت مردم را به اندازه طرحهای توسعه شهری و محلی نمی دهد، اما زمینه های حضور مردم در فرایند برنامه ریزی )و نه فقط در مطالعه یا اجراء( از طریق سازمان ها و نهادهای محلی و منطقه ای بهه عنوان فرضیه مهم تحقیق باید مورد بررسی و تدقیق قرار گیرد.
اجرای نتایج طرحها در صورتی ضمانت پیدا میکند که نیاز به تهیه طرح در متولیان محلی نیز احساس شده و در روند تهیه و تصویب آن نقش موثری داشته باشند. با مطرح شدن ضرورت مشارکت مردم در تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرای طرح های مختلف،سازوکار حضور نهادهای مردمی در روند تهیه و تصویب این طرحها نیز باید تعریف شود. این در حالی است که با ناحیه ای شدن طرحهای جامع شهرستان و منطقه ای شدن طرح های جامع استان نه تنها در بخش دولتی تشخیص نیاز به تهیه این طرح ها و تعیین اولویت تهیه آنها بدون هماهنگی یا هماهنگی کافی با مراجع و مسئولین ذیربط محلی صورت میپذیرد و متولی و مسئول اجرای طرحها در سطوح مربوطه وجود ندارد، بلکه در بخش مردمی نیز سازوکاری که بتواند مشارکت و حضور مردم را در روند تهیه، تصویب و اجرای طرح تضمین نماید تعریف نشده است. نقش هر کشور در تحول روش های طرح ریزی شهری متفاوت بوده و شناخت تجربه کشورهای دیگر بدون در دست داشت معیارهایی برای ارزیابی هر تجربه مفید به نظر نمی رسد(مهندسین مشاور شارمند،22:1382).
اگر در نیمه اول قرن بیستم برنامه ریزی شهری بیش از هر عامل دیگری از رقابت کشهورهای بزرگ ، جنگ های بین المللی، کشاکش جهانی دو قطبی و دخالت های وسیع دولتها در امور اقتصادی و اجتماعی تأثیر می پذیرفت، در دهه آخر قرن بیش از هر چیز دیگری تحت تاثیر گسترش دموکراسی، جنبشهای زیست محیطی، فروپاشی نظام دو قطبی، توسعه جامعه مدنی، گسترش مشارکت عمومی و مانند این ها قرار گرفته است. در بیشتر این تغییرات بنیادی، از حدود دهه 1960، دانش و علل برنامه ریزی اصولا روز به روز از برنامه ریزی متمرکز، دراز مدت، آمرانه و دولتی دور شده و به سمت برنامه ریزی کوتاه مدت، دموکراتیک و مشارکتی تمایل یافته است.
در نتیجه این عوامل الگوهای قبلی توسعه و روش های برنامه ریزی آمرانه و تحمیلی هم در کشورهای قدرتمند و هم درکشورهای در حال توسعه مورد بازنگری و اصلاح جدی قرار گرفته است. در مواقع می توان گفت که به دنبال تغییر در آرایش نیروهای سیاسی در جهان، و کاهش نقش دولتهای بزرگ و تحمیل نظرات خود، زمینه مناسبتری بگرای توسگعه برنامه ریزی و مدیریت با اتکا به نیروهای غیردولتی قدرت های محلی و نهادهای حرفه ای ایجاد شده است.
به دنبال این تحولات در طول دو سه دهه اخیر در کشورهای پیشرفته جهان انواع دیدگاه ها، نظریه ها و پارادایم های جدید در عرصه شهرسازی مطرح شده است. مجموعه این تحولات حاکی از آن است که شهرسازی نمیتواند بر یک نظریه واحد و الگوی فراگیر متکی باشد و شهرسازی فرامدرن بر تنوع، پویایی و انطباقپذیری با شرایط زمانی و مکانی و ایجاد پیوند میان تجارب جهانی و نیازهای بومی استوار است. یکی از این دیدگاهها، برنامه ریزی مشارکتی و دموکراتیک است که بر پایه اعتقاد به دموکراسی، کثرت گرایی وجامعه مدنی استوار است. از این دیدگاه تصمیم گیری درباره توسعه و عمران شهر یا منطقه باید توسط همه کسانی انجام گیرد که در آن موثر و ذی نفع هستند و می بایست براساس عدالت، آزادی و حق انتخاب شهروندان استوار گردد. برای تحقق این امر می باید اختیارات برنامه ریزی و تصمیم گیری بیش از پیش بر عهده نهادهای غیر حکومتی، شوراهای محلی، گروه – های کارشناسی و مانند این واگذار شود ( مهدی زاده، 1385: 93).
الگوهای معمول توسعه تاکنون قادر به ایجاد حس جمع گرایی نبوده اند. الگوهای متداول توسعه شهری به زعم بسیاری صاحب نظران بر ضد ایجاد مکان هایی که مردم بتوانند یک پیوند واقعی با یکدیگر برقرار کند و احساس مسئولیت و نزدیکی ایجاد نمایند، عمل می کنند. الگوهای مصرف و توسعه در 91 سال گذشته حاکی از رونق فردگرایی بوده است. مفهوم پایداری این تعهدها را نسبت به اجتماع احیاء نموده و از فرد گرایی محدود پا فراتر گذاشته می گذارد. فرضیه اصلی طرفداران جمع یا اجتماع گرایی بر این است که جامعه بیش از حد در جهت حقوق فردی پیش رفته و بنابراین از مفاهیم مسئولیت اجتماعی و تعهد نسبت به اجتماع بزرگ شهری دور شده است. وقت آن رسیده است که تعهد و مسئولیت خود را نسبت به اجتماع پذیرفته و به آن عمل کنیم، راههای زیادی برای ایجاد شرایط فوق وجود دارد. از جمله ایجاد فضاهایی که مردم خود را نسبت به آن متعهد دانسته، در آن سرمایه گذاری کرده و خود را در آن درگیر نمایند . همین طور تامین جاهایی که مردم در آنها با یکدیگر آشنا شده، در فعالیت - های شهر مشارکت کرده و در مورد وضعیت بهداشت، و محیط زیست شهر احساس مسئولیت کنند. در این چارچوب به نظر می رسد شهر پایدار، هم یک دیدگاه و هم یک نهضت امیدهای فراوانی را در ارائه سیاستهای جدیدی که حاوی کلیه عوامل موثر بر کیفیت زندگی شهر و درگیر کردن و مشارکت دادن همه یا اغلب افراد و گروهها در تصمیم گیریها باشد در اختیار می گذارد.
در همین رابطه بعضی از صاحب نظران مدیریت شهری معتقدند که بایستی بخشی از مدیریت و برنامه ریزی شهری به نهادهای مردمی واگذار شود و ضرورت این امر را در یک رویکرد اساسی این چنین مطرح میکنند : به واسطه مشارکت مردم در فرآیند توسعه شهری، مدیران شهری بهتر می توانند مسائل و نارسایی های اجتماعی شهر را شناخته و در جهت حل آن و نهایتاً بهسازی و توسعه شهری اقدام نمایند.
5-2-3 برنامه ريزي گام به گام
با توجه به نقايص و مشكلات برنامه ريزي جامع و عقلي، يكي از نظريه هاي مربوط به اصلاح شيوه برنامه ريزي نظريه اي است كه توسط چارلز ليندبلومو ديگران به عنوان برنامه ريزي خرد خرد و گام به گام مطرح شده است. مدافعان اين نظريه برخي به دليل مشكلات نظري برنامه ريزي مثل نامعلوم بودن اهداف راهها و وسايل اين روش را تجویز مي كنند و برخي ديگر به دليل طرفداري از ليبراليسم اقتصادي و بازار آزاد، استفاده از اين روش را موافق با ليبراليسم مي دانند. به طور كلي در برنامه ريزي گام به گام توصيه مي شود كه به جاي تعيين برنامه ها و سياست هاي دراز مدت بهتر است اهداف برنامه ها در مقاطع زماني كوتاه مدت تعيين، و در هر مرحله با توجه به تغييرات و شرايط، سياستهاي مناسب اتخاذ گردد. به ويژه در موضوعات مشكل و پيچيده كه نمي توان تصوير روشني از آينده به دست آورد، تنها راه توسل به اقدامات خرد خرد و حركت تدريجي است. به نظر ليندبلوم تصميم گيري در چنين شرايطي نوعي پيشروي گام به گام است كه مي توان آن را خزيدن به سمت آينده و به سمت ناشناخته ها توصيف كرد. ( مهدی زاده، 1385: 95).
شیوه گام به گام مانند لیبرالیسم کلاسیک بر ارزش رویه ای ، بیشینه کردن آزادی فردی استوار است. در نتیجه این شیوه در درجه اول به نفع گروه های اجتماعی است که فعلا در وضع موجود، ممتازتر از همه اند. این اقشار بیشترین سهم منابع قدرت را در اختیار دارند. (See Dahl,1961:44)
5-2-4 برنامه ريزي حمايتي
برنامه ريزي حمايتي يا وكالتي ابتدا توسط پل داويدوف در 1965 در آمريكا مطرح شد اين جريان در آغاز براي مبارزه با تبعيض نژادي در شهرهاي آمريكا و دفاع از مردم فقير و محرومان شكل گرفت. با وجود اين انديشه، برنامه ريزي حمايتي هم در درون حكومت و هم در بيرون از آن اشاعه پيدا كرد و نظر مديران و برنامه ريزان شهري را بيشتر از پيش به سمت وظايف اجتماعي و عدالت طلبي درتوسعه و عمران جلب نمود. اين جريان هم بستگي نزديكي با برنامه ريزي عدالت خواه دارد كه به طور همزمان در جامعه آمريكا مطرح شده است. ( مهدی زاده، 1385: 96).
5-2-5 برنامه ريزي پاسخگو
شين مك كونل در كتاب نظريه هاي برنامه ريزي (1981) پس از نقد و ارزيابي نظريه هاي برنامه ريزي شهري نظريه برنامه ريزي پاسخگو را به عنوان يك نظريه هنجاري و راهگشا براي آينده برنامه ريزي شهري مطرح ساخته است. منظور از برنامه ريزي پاسخگو اين است كه فرايند تصميم سازي در برنامه ريزي مي بايد در برابر نيازهاي مردمي كه تحت تاثير اجراي برنامه ها قرار دارند، پاسخگو و مسئول باشد (همان، 97).
بديهي است كه اين نوع برنامه ريزي بدون خواست و تمايل نيروهاي سياسي حاكم بر جامعه نمي تواند وجود داشته باشد از اين نظر برنامه ريزي شهري به ناگزير با ساختار و حقوق سياسي جامعه نقش احزاب و دموكراسي، مشاركت مردم، نقش دولت مركزي و دولت هاي محلي وغيره ارتباط پيدا مي كند. از طرف ديگر، برنامه ريزي شهري ارتباط تنگاتنگي با موازين اخلاقي مثل عدالت و حقوق شهروندان دارد. به همين دليل برنامه ريزي پاسخگو، مي باشد در كنار نظريه هاي علمي و فني، توجه بيشتري به نظريه هاي سياسي و اخلاقي نشان دهد.
جمع بندی و نتیجه گیری:
به دنبال تحولات در طول دو سه دهه اخیر در کشورهای پیشرفته جهان، انواع دیدگاه ها، نظریه ها و پارادایم های جدید در عرصه شهرسازی مطرح شده است که به احتمال زیاد تحولات آنی برنامه ریزی و طراحی شهری جهان در راستای آن خواهد بود. مجموعه این تحولات حاکی از این است که شهرسازی نمی تواند بر یک نظریه واحد و الگوی فراگیر متکی باشد و شهرسازی فرامدرن برتنوع، پویایی و انطباق پذیری با شرایط زمانی و مکانی و ایجاد پیوند میان تجارب جهانی و نیازهای بومی استوار است. در این پژوهش به مهم ترین این دیدگاه ها و گرایش ها اشاره شد. در جدول 1 به مقایسه نظریات رایج برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر پرداخته ایم.
جدول 1: بررسی مقایسه ای نظریات رایج برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر
ردیفنوع دیدگاهصاحب نظریهمحور اصلیموانع اصلی در برابر برنامه ریزی1برنامه ریزی فرآیندیفالودیتوجه به فرآیند در برنامه ریزیتوجه صرف به هندسي و كالبدي در برنامه ریزی شهری2برنامه ريزي مشاركتيفين اشتاين و هیلیضرورت مشارکت و حضور مردم و افراد ذینفع و ذی نفوذ در فرایند برنامه ریزیتمرکز برنامه ریزی و روش های برنامه ریزی از بالا به پایین 3برنامه ريزي گام به گامچارلز ليندبلوماستفاده از روش های ذره ای، ارتقای آزادی فردی و گروه های اجتماعیروش های استبدادی حاکم بر جامعه ، تقابل دولت و منافع خصوصی4برنامه ريزي حمايتيپل داويدوفحمایت اجتماعي و عدالت طلبي درتوسعه و عمرانرانت خواری و تضاد طبقاتی موجود در جامعه5برنامه ريزي پاسخگوشين مك كونلپاسخگویی به نیازهای مردمخواست و تمايل نيروهاي سياسي حاكم بر جامعه
منابع و مآخذ:
_امچکی، حمیده (1383) ،مدیریت شهری در شهرهای میانی ایران، شهرهای میانی و نقش آنها در چارچوب توسعه ملی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، تهران.
_ دانشپور، زهره (1382)، مقدمه ای بر مبانی نظری و گونه شناسی از نظریه های برنامه ریزی خاص با تاکید بر برنامه ریزی شهری، نشریه هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، شماره 10.
_ رضوانی، محمدرضا (1383) مکتبها و نظریه ها و مدلهای برنامه ریزی و برنامه ریزی منطقه ای، چاپ اول، انتشارات دانشگاه یزد، یزد.
_زیاری،کرامت الله,(1378)، اصول و روشهای برنامه ریزی منطقه ای, انتشارات دانشگاه یزد،یزد.
_سعید نیا، احمد (1383)، مدیریت شهری، کتاب سبز راهنمای شهرداری ها، جلد یازدهم، تهران.
_سيف الديني، فرانك (1381)، زبان تخصصي برنامه ريزي شهري، نشر و پخش آییژ، تهران.
_مهدیزاده، جواد، 1385 ، برنامه ریزی راهبردی توسعهی شهری، چاپ دوم، انتشارات شرکت طرح و نشر پیام سیما، تهران
_مهندسین - مشاور شارمند، 1382 ، شیوه های تحقق طرح های توسعه شهری، بررسی تجارب تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری در ایران، جلد دوم، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور، تهران.
- Alden, J. and Morgan, R, 1974, the Development of Region Planning, in Regional Planning: a Comprehensive View, London Hill Books, Hertfordshire.
_Alexander, E.R.(1981), If planning isn’t everything, maybe it’s something, TPR, vol. 52, No (2).
_Allmendinger. Philip, (2001), planning in postmodern Times, London and NewYork
Dahl,see:1961: A New Constitutionalism: Designing Political Institutions for a Good Society, Urban Affairs, Quarterly, copyright Sage Publications, Inc.