چارچوب نظری وپیشینه تحقیق مفاهیم،تعاریف ودیدگاه های بهداشت و سلامت رواني (docx) 43 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 43 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
چارچوب نظری وپیشینه تحقیق مفاهیم،تعاریف ودیدگاه های بهداشت و سلامت رواني
بهداشت و سلامت رواني
2-2-مفهوم سلامت روان
2-3- كليد سلامت روان
2-4- علایم سلامت روان
2- 5- تعریف «سلامت روان
2 -6- ملاك های سلامت روان
توانايي لذت بردن از زندگي :
سازگاري :
تعادل :
انعطاف پذيري :
خود شکوفايي :
2-7- سلامت روان از دیدگاههای مختلف
2-7-1- از نظر آمار دانان
2-7-2- از نظر پزشکان
2-7-3- روانپزشکان
2-7-4- نظرروانکاوان
2-8- سلامت روانی از نظر مکاتب مختلف
2-8 -1- مکتب زیست گرایی
۲-8-2- مکتب رفتار گرایی
2-8-3- مکتب روانکاوی
2-8-4- مکتب انسانگرایی
2-8-5-مکتب بوم شناسی
2-9- اصول بهداشت رواني
1- اعتماد به نفس و احترام به شخصیت خود دیگر
۲ـ شناختن قدرت و شایستگی ها و محدودیت ها در خود و افراد دیگر
۴- آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
2-10- هدف ایجاد سلامت روان
پیشگیری اولیه
پیشگیری ثانویه
پيشگيري ثالث
2-11- مکانیزم روانی و نقش آن در سلامت روان
2-11-1- مکانیسم سرکوبی
2-11-2- مکانیسم برون فکنی
2-11-3- مکانیسم جا به جایی
2-11- 4- مکانیسم بازگشت
2-11-5- مکانیسم واکنش سازی
2-11-6- مکانیسم تصعید
2-11-7- مکانیسم عذر تراشی (دلیل تراشی)
2-11-8- مکانیسم همانند سازی
2- 11-9- مکانیسم جبران
2-11-10 مکانیسم ا نکار
2-12 - عوامل موثر بربهداشت روانی
2-13- سلامت روان در پرتو پای بندی به آموزه های دینی
2-14- دین باوری و سلامت روان
2-15- ابعاد امنیت روانی و سلامت روان، در پرتو یاد خدا
2-16- توکل و سلامت روان
2-17- اشتغال زنان
2-18- پژوهشهاي پيشين (داخلي – خارجي )
2-18-1- تحقيقات انجام شده در داخل ايران
2-18-2- تحقیقات انجام شده در خارج کشور
منابع
الف) منابع فارسی
ب) منابع لاتين
بهداشت و سلامت رواني
بهداشت روان را میتوان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمانهای قدیم وجود داشته، بطوریکه بقراط در حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشکیل اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
در سال 1930 اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها، مراکز درمان سرپائی, مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار میگیرد. از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.
در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد, ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده میکردند، ولی بطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال 1319 تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی, در کشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور, مورد توجه قرار دارد.
2-2-مفهوم سلامت روان
فرهنگ روانپزشکی کمپل این اصطلاح را در احساس رضایت بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است)پورافکاری، ۱۳۷۳) اما برای این اصطلاح از سوی صاحب نظران تعاریف متفاوتی ارائه شده است بطور مثال : کارل منینجر : سلامت روان را سازش فرد با جهان اطرافش با حد اکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر گردد، تعریف می کند. واستون: رفتارهای عادی را که از سوی افراد عادی سر می زند را نشانه ای از سلامت روانی می داند. کینز برگ : سلامت روان را تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار و تفریح می داند. به نظر وی استعداد یافتن در ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خردسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی فر،1370) سازمان بهداشت جهانی سلامت روان چنین تعریف می کند « سلامت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی روانی و جسمی بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (حمزه گنجی، ۱۳۷۶)
2-3- كليد سلامت روان
سلامت روانی به نحوه تفکر، احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند، نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم. ممکـن اسـت این سئوال در ذهن شما متبادر شود که چرا باید در مورد سلامت روانی بدانیم؟ بدون تأمل می توان گفت ما با آموختن ویژگی های سلامـت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم. سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت. بسیاری از مردم برخی اوقات احساس افسردگی می کنـند همـان طـور که بسیـاری از آن ها دچار سرماخوردگی می شوند. از همین رو، نمی توان از همه ناراحتی های روحی جلوگیری کرد، همان طور که از بروز همه بیماری های جسمی نیز نمی توان ایمن بود. سلامت روانی و جسمی هر دو برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست، نیل به این هدف با صرف زمان و زحمت محقق می شود. همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس، کلید سلامت روانی است. وقتی که اعتماد به نفس بالا باشد از زندگی رضایت دارید، هدف های زندگی را مشخص می کنید و به آنها میرسید، برای حل مشکلات به خود اتکا می کنید، روابط سالم و قوی ایجاد می نمائید، ناملایمات و پستی و بلندی های زندگی را می پذیرید. بر عکس هنگامی که اعتماد به نفس پایین باشد احساس می کنید زندگی از کنترل شما خارج شده است و استرس برایتان طااقت فرساست.درانتظارشکست هستیدونهایتاً شکست می خورید و از مشکلات زندگی فرار می نمائید. برای رسیدن به تعادل روحی می توانید" اعتمادبه نفس " خود را بسازید. راه صد ساله را در یک شب نمی توان پیمود ولی شما با پشتکار می توانید به نتیجه برسید. برای این منظور تمایل به پیشرفت داشته باشید
2-4- علایم سلامت روان
طبق تحقیقات انجام شده، عامل پیدایش بسیاری ازنا سازگاری ها و نابهنجاری های روانی ناشی از تضادهای ارزشی و عدم استقرار یك نظام ارزشی سازمان یافته در فرد ذكر شده است و یكی از شرایط لازم : جهت دست یابی به سلامت روان، برخورداری از یك نظام ارزش منسجم می باشد اسلام ویژگی های شخصیت نابهنجار و بیمار و به تعبیر اسلامی «فی قلوبهم مرض را در بعد عقیدتی، عاطفی، عقلانی، شناختی و خصوصیات بدنی بیان كرده است دراین جابه تعریف سلامت روانی و به7 ملاک داشتن روانی سالم از نظر ونتیز اشاره می کنیم در آستانه قرن بیست و یكم، انسان مضطرب، افسرده و بحران زده ی عصر حاضر، بیش از هر زمان دیگری خود را درگیر سؤال هایی اساسی می یابد. می توان بر این نكته تأكید كرد كه ارزشها، اساس و بنیان یكپارچگی شخصیت سالمند. در حقیقت، ارزش ها، سازمان دهنده های اصلی اعمال و فتارهای شخصیت رشد یافته به شمار می روند و سلامت روان، بی تردید، محصول چنین شخصیتی است. با توجه به روابط موجود بین ارزش ها و سلامت روان، معیارهای سلامت و بیماری روانی از دیدگاه اسلام مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. اما پیش از این، تعریفی از سلامت روانی ضروری به نظر میرسد.
2- 5- تعریف «سلامت روان
تاكنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده كه همگی بر اهمیت تمامیت و یكپارچگی شخصیت تاكید ورزیده اند. گلدشتاین، سلامت روانی را تعادل بین اعضا و محیط در رسیدن به خود شكوفایی میداند چاهن (1991 (نیز سلامت روانی را وضعیتی از بلوغ روان شناختی تعبیر می كند كه عبارت است از حداكثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی كه شامل احساسات و بازخوردهای نسبت به خود و دیگران می شود. در سال های اخیر، انجمن كانادایی بهداشت روانی، «سلامت روانی» را در سه بخش تعریف كرده است بخش اول بازخوردهای مربوط به «خود» شامل الف. تسلط بر هیجان های خود؛ ب. آگاهی از ضعف هاي خود - ج. رضایت از خوشی های خود بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی؛ ب. احساس تعلق به یك گروه؛ ج. احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل الف. پذیرش مسئولیتها؛ ب. ذوق توسعه امكانات و علایق خود؛ ج. توانایی اخذ تصمیم های شخصی؛ ذوق خوب كار كرد چاهن به ذكر پنج الگوی رفتاری در ارتباط با سلامت روان مبادرت ورزیده است: حس مسئولیت پذیری: كسی كه دارای سلامت روان است، نسبت به نیازهای دیگران حساس بوده و در جهت ارضای خواسته ها و ایجاد آسایش آنان می كوشد. حس اعتماد به خود: كسی كه واجد سلامت روانی است، به خود و تواناییهایش اعتماد دارد و مشكلات را پدیده ای مقطعی می انگارد كه حل شدنی است. از این رو موانع، خدشهای به روحیه او وارد نمیسازد هدف مداری: به فردی اشاره دارد كه واجد مفهوم روشنی از آرمان های زندگی است و از این رو، تمامی نیرو وخلاقیتش را در جهت دست یابی به این اهداف هدایت می كند ارزش های شخصی: چنین فردی در زندگی خود، از فلسفه ای خاص مبتنی بر اعتقادات، باورها و اهدافی برخوردار است كه به سعادت و شادكامی خود یا اطرافیانش می انجامد و خواهان افزایش مشاركت اجتماعی است.
فردیت و یگانگی: كسی كه دارای سلامت روان است، خود را جدا و متمایز از دیگران می شناسد و میكوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه دهد، به گونه ای كه نه همنوایی كور و ناهشیارانه با خواسته ها و تمایلات دیگران دارد و نه توسط دیگران مطرود و متروك می شود
2 -6- ملاك های سلامت روان
ونتیز (1991 )سلامت روان را وابسته به هفت ملاك می داند كه عبارتند از:
1- رفتار اجتماعی مناسب؛ -رهایی از نگرانی و گناه؛ - فقدان بیماری روانی - كفایت فردی و خودمهارگری؛ - خویشتن پذیری و خودشكوفایی؛ - توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت؛ -گشاده نگری و انعطاف پذیری.
سلامت روان و ضرورت توجه به آن سلامت روان مفهومي است که چگونگي تفکر، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعيت هاي زندگي نشان ميدهد و به درک ما از خود و زندگيمان بستگي دارد.
همچنين بسته به ميزان برخورداري از سلامت روان عملکرد ما در کنترل استرس، برقراري ارتباط با ديگران، ارزيابي ها و انتخابمان متفاوت است در حقيقت سلامت روان چيزي بيش از عدم وجود بيماري روحي است. بدين معني که صرفا به لحاظ نداشتن بيماري روحي نمي توان سلامت روان را در يک فرد صددر صد تاييد كرد اينکه بسياري ازما از بيماري خاص روحي قابل تشخيص رنج نمي بريم اما واضح است که برخي از ما به لحاظ روحي سالم تر مطالعه ويژگي هايي که سلامت روان را مي سازند تحت عنوان " روانشناسي مثبت" نام گرفته است
انچه مسلم است حفظ سلامت روان نيز مانند سلامت جسم حائز اهميت است. شايد اقداماتي در اين زمينه صورت گيرد اما خدمات بهداشت روان عمدتا به گروه کوچکي ازافراد که مشکلات جدي و آشکار دارند اختصاص مي يابد و به همه کساني که از مشکلات طولاني رواني طولاني مدت رنج مي برند يا افرادي که معمولا افسردگي و اضطراب را تجربه مي کنند، کمک نمي کند
ممکن است تشخيص و ريشه يابي مشکلات مربوط به سلامت روان دشوار باشد اما متخصصان بهداشت روان با آگاهي از علائم، اين مشکلات را تشخيص مي دهند مسلما عدم درمان هر يک از مشکلات مربوط به سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي بر شدت آن مي افزايد و به اين ترتيب درمان دشوار تر شده و احتمال پيدايش مشکلات عميق تر وجود خواهد داشت. تحقيقات نشان داده است که اکثر بيماري هاي روحي از اوائل زندگي (نيمي از همه موارد تا 14 سالگي) آغاز مي شوند
شروع بسياري از موارد با علائم خفيف که براحتي قابل رفع هستند مانند اضطراب کم يا خجالت دائمي است اما در صورت عدم درمان مي توانند بسرعت به افسردگي شديد، ترس هاي ناتوان کننده يا اضطراب باليني تبديل شوند
اينکه موارد زيادي از اين بيماري ها در زمان جواني افراد (سه چهارم تا 24 سالگي) آغاز مي شود ابهام آميز است و بر تلاش بيشتر براي تشخيص و درمان در مراحل اوليه تاکيد دارد.
بنابراين اگر عضوي از خانواده شما، يا يكي از همكاران و دوستانتان اغلب احساس عصبي بودن و اضطراب ميكند بايد نگران او باشيد و در برخي موارد به او پيشنهاد كنيد براي بررسي بيشتر به مراكز درماني مراجعه كند.در اينجا به برخي ويژگي هاي سلامت روان اشاره مي شود
توانايي لذت بردن از زندگي : توانايي لذت بردن از زندگي براي داشتن سلامت روان ضروري است. جيمز تيلور مي نويسد "راز زندگي لذت بردن از گذشت زمان است ".
تمرين مديتيشن و آرامش ذهن يکي از راههاي پرورش توانايي لذت بردن از زندگي است. البته ما بايد براي آينده برنامه داشته باشيم و نيز بايد از گذشته درس هايي را بياموزيم اما بسياري از اوقات اغلب ما زمان حال را در نگراني آينده و يا حسرت گذشته از دست مي دهيم.
سازگاري : توانايي خارج شدن از پريشان حالي تحت عنوان سازگاري گفته شده است. مدتهاي مديدي است که مشخص شده برخي افراد استرس را بهتر از ديگران کنترل مي کنند. علت آنکه عده اي با وجود شرائط نامطلوب خانوادگي افراد موفقي مي شوند و عده اي ديگر در اين شرائط زندگي ناموفق ديگري را تکرار مي کنند اين است که گروه اول با استرس هاي موجود کنار مي آِيند و درست تصميم گيري مي کنند.
تعادل : بنظر مي رسد حفظ تعادل در زندگي منجر به ارتقاء سلامت روان مي شود. براي مثال همه ما بايد زماني را که صرف امور اجتماعي مي کنيم با مدت زماني را که به خود مي پردازيم هماهنگ کنيم.
کساني که همه وقتشان را درتنهايي مي گذرانند ممکن است برچسب "گوشه گير" به آنها زده شود و شايد بسياري از مهارت هاي اجتماعي را از دست بدهند انزوا گرائي مفرط حتي مي تواند منجر به جدايي از واقعيت شود. کساني هم که از نياز به کمي انزوا طلبي غافل مي شوند بهمين ترتيب ممکن است دچار چنين جدايي شوند. تعادل بين اين دو مهم است. ديگر حوزه هايي که بنظر مي رسد تعادل حائز اهميت باشد شامل هماهنگي بين کار و تفريح، تعادل بين خواب و بيداري، هارموني بين استراحت و ورزش، و حتي تعادل بين زمان سپري شده در خانه و محيط بيرون است.
انعطاف پذيري : با افرادي که شديدا بر ايده هاي خود پافشاري مي کنند آشنايي داريم. هيچ بحثي قادر به تغيير نظر آنها نيست.
چنين افرادي اغلب با انتظارات سختي که دارند، خود را در معرض استرس بيشتر قرار مي دهند. تمرين منعطف تر نمودن توقعات مي تواند به بهبود سلامت روان کمک کند.
افرادي که از سلامت روان برخوردارند طيفي از احساسات را تجربه نموده و اين احساسات را بروز ميدهند. برخي افراد احساسات خاصي را سرکوب مي کنند و آنها را غير قابل قبول تلقي مي کنند. اين عدم انعطاف احساسي ممکن است آنها را در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان نمايد.
خود شکوفايي : از مواهبي که در اختيارمان نهاده شده چه ساخته ايم؟ برخي از افراد توانايي هايشان را شکوفا مي کنند و عده اي هم آنچه را در اختيار دارند بر باد مي دهند. ما بايد ابتدا داشته ها و مواهبي را که به ما ارزاني شده بشناسيم و اين روند تشخيصي بخشي از راهي است که به سوي خود شکوفايي بايد طي کنيم.
2-7- سلامت روان از دیدگاههای مختلف
2-7-1- از نظر آمار دانان
کسانی که با آمار سر و کار دارند برای تعریف افراد بهنجار از میانگین یا منحنی توضیع عمومی استفاده میکنند و افراد جامعه را با خصویات افراد میانگین مقایسه میکنند این روش جنبه آماری دارد و فاقد جنبهی بالینی و درمانی است برابر این دیدگاه کسانی که از میانگین جامعه انحراف دارند از بهداشت روانی بهرمند نمی باشند ( احمدوند، ۱۳۸۲).
2-7-2- از نظر پزشکان
پزشکان سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند. این استدلال در مورد برخی از بیماریهای جسمی نظیر بیماریهای عفونی ممکن است صدق کند ولی در مورد بیماریهای روانی قابل تعمیم نیست (میلانیفر،1370).
2-7-3- روانپزشکان
اکثر روانپزشکان توانایی سازش با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجهه با محدودیتهای و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی در خانواده و اجتماع و به اصطلاح سازش با محیط است (احمدوند، ۱۳۸۲)روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که بین رفتار و کنترل او در برخورد با مشکلات اجتماعی تعادلی وجود داشته باشد. انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم تلقی می شود. برابر این نگرش سیستمی عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و برعکس از آن اثر می پذیرد. از این رو در بهداشت روانی آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده های است که در اطراف انسان وجود دارد و بر کل سیستم او تأثیر می گذارند و یا از آن متأثر می شوند ( میلانی فر، ۱۳۷۰)
2-7-4- نظرروانکاوان
روانکاوان که روی شخصیت ایده آل تکیه دارند «من» را واسطه بین خواسته های « نهاد» و کنترل نظارت « من برتر» دانسته و سلامت روان را میانجیگری درست و منطقی بین دو قدرت «نهاد » و «من برتر » تلقی می کند( میلانی فر، 13701).
من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل ایجاد کند و چناچه از عهده برقراری تعادل لازم بر نیاید بهداشت روانی به هم می خورد و شخص دچار مشکل روانی می گردد( احمدوند،1382 ).
2-8- سلامت روانی از نظر مکاتب مختلف
2-8 -1- مکتب زیست گرایی
مکتب زیست گرایی در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قائل می شود این مکتب که پایه اصلی روانپزشکی را تشکیل می دهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارد نه بهداشت روانی زیرا بیماری روانی جزء سایر بیماریها به حساب می آورد دیدگاه روانپزشکی برای تبیین بیماری روانی بر پدیده ها و اختلالها فیزیولوژیک اهمیت می دهد این دیدگاه از علم پزشکی الهام می گیرد زیرا علم پزشکی معتقداست که بيماری جسمی در اثر بی نظمی در عملکرد یا در خود دستگاه بوجود می آید از نظر این دیدگاه اگر رفتار شخص از هنجار منحرف شود به این دلیل خواهد بود که دستگاه روانی او اختلال پیدا کرده است.بنابراین فرض بر این است که در آینده نوعی نقص در دستگاه عصبی کشف خواهد شد و همه اختلالهای فكری و رفتاری بر اساس آن قابل تنظیم خواهد بود دیدگاه روانپزشکی درباره فرد دید تعادل حیاتی دارد. طبق این دید « سلامت روانی عبارت است از نظام تعادلی که خوب کار می کند، اگر تعادل به هم بخورد بیماری روانی ظاهر خواهد شد (گنجی،1376).
۲-8-2- مکتب رفتار گرایی
مکتب رفتار گرایی معتقد است که سلامت روانی به محرکها و محیط وابسته است این دیدگاه سعی دارد رفتار را با عبارات عملیاتی تعریف کند. بنابراین رفتارگرایان برای آن که از رفتار دید عینی بدهند بر مشاهده رفتار و تعادل بین آن و محیط تأکید می کنند. بدین ترتیب آنچه را که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. مسلما این رفتار با رفتاری که در برخی از موقعیتها بطور طبیعی اتخاذ و پذیرفته می شود، مطابقت نمی کند. با این همه رفتار آموخته شدهای است. آنان معتقدند که رفتار ناسازگار مثل هر رفتار دیگر بر اثر تقویت آموخته می شود. بنابراین از دید رفتارگرایی سلامت روانی رفتاری است که محیط معینی، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگار باشد (گنجی، 1376).
2-8-3- مکتب روانکاوی
زيگموند فروید بنیانگذار روانکاوی یک پزشک بود به همین دلیل روانکاوی به آسانی از طرف روانپزشکی پذیرفته شده است. البته بین این دو شباهتهایی وجود دارد و روانکاوی مثل زیست گرایی بر مفهوم تعادل بین ساختها، تشخیص و درمان استوار است. روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از سه عنصر نهاد، من و من برتر تشکیل شده است. نهاد تنها عنصر ذاتی شخصیت است : عنصری که به هنگام تولد حضور دارد نهاد منبع همه نیروهای غریزی فرد است و از اصل کسب لذت پیروی می کند.« من» از تولد به بعد همراه با رشد کودک ساخته می شود و از اصل آرمانی و از کمالجویی پیروی می کند. من برتر برای فرد وجدان اخلاقی فراهم می آورد. بعضی از روانکاوان معتقدند که سلامت روان زمانی حاصل می شود که «من» با واقعیت سازگار شده و تکانشهای غریزی نهاد به کنترل درآید برخی دیگر از روانکاوان می گویند که فرد باید بتواند بین سه عنصر شخصیت تعادل برقرار کند بنابراین اگر بین نهاد و من برتر تعارض بوجود آید بیماری روانی ظاهر خواهد شد و بر حسب اینکه در مقابل یک من برتر خیلی قوی یا یک نهاد خیلی قوی قرار گرفته باشیم بیماری روانی به صورتهای مختلف ظهور خواهد کر د (گنجي، 1376 ).
2-8-4- مکتب انسانگرایی
یکی از مشهورترین روانشناسان انسانگر آبراهام مزلو است. وی معتقد است که نیازهای انسان متناسب با نیرومندی به پنج طبقه تقسیم می شود. به عقیده او « بهداشت روانی عبارت است از حالات کسی که از نظر نیازهای بنیادی آنقدر ارضا شده است که می تواند برای خود شکوفایی انگیزه داشته باشد. مفهومی که مزلو از سلامت روانی دارد بر رشد فرد جهت خود شکوفایی تأکید می کند.
هر عاملی که نیروی خود شکوفایی را به حرکت درآورد فرد را در جهت سلامت روانی و خلق نیازهای بالاتر هدایت خواهد کرد. برعکس کسی که تمام تلاشهای او به ارضای نیازهای زیستی محدود شود رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید (گنجی،۱۳۷۶).
2-8-5-مکتب بوم شناسی
بوم شناسی یعنی مطالعه محیطهای زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط این موجودات با یکدیگر و با محیط برابر این دیدگاه عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر و صدا یا آلودگی صوتی، آلودگی هوا، زیادی جمعیت، كوچکی محل سکونت و... می تواند سلامت روانی فرد را به خطر اندازند (گنجی، 1376).
2-9- اصول بهداشت رواني
همانطور که میدانیم هدف از سلامت روانی ارشاد و راهنمایی و آشنا ساختن مردم به اصول و روابط صحیح انسانی و برحذر داشتن آنها از مخاطراتی است که سلامت روان را تهدید می کند.
این منظور بوسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می گردد و چون بهداشت روانی هم افراد اجتماع را منفرداً و هم به طور دسته جمعی در بر می گیرد، لذا اصل کلی برای ایجاد سلامت روانی، سالمسازی محیط فردی و اجتماعی است و برای نیل به این نظور اصول زیر را باید بکار برد
1- اعتماد به نفس و احترام به شخصیت خود دیگر
یکی از شرایط اصولی سلامت روانی احترام به شخص خود است و اینکه خود را دوست بدارد و بالعکس یکی از علائم بارز غیر عادی بودن تنفر از خویشتن است. فرد سالم احساس می کند که افراد اجتماع او را می پسندند و او نیز به نظر موافق به آنان می نگرد و برای خود احترام قائل است. شخص غیر عادی به این طریق عکس العمل نشان نمی دهد. او معمولاً بدبین است و اذعان می کند که هیچ وقت دوست واقعی در زندگی نداشته و خود نیز به کسی اعتماد ندارد. به علاوه برای خود نیز ارزشی قائل نیست اصول سلامت روانی مبتنی بر تقویت افراد است نه تخریب شخصیت آنها براساس این اصول باید نسبت به دیگران اغماض و بردباری داشت و بعوض تنبیه، تشویق را پیشه کرد و خلاصه اینکه برای شخصیت افراد احترام قائل شد. بکار بردن این اصول استفاده شایان در بردارد و هر فردی از هر طبقه با صنفی که باشد می تواند به افراد جامعه کمک فراوانی نماید.
۲ـ شناختن قدرت و شایستگی ها و محدودیت ها در خود و افراد دیگر
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی این است که شخص با واقعیت زندگی روبرو شود. خود و شخصیت خود را همانطور که هست بشناسد و قبول کند. کشمکش با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی میگردد. شخص سالم در عین حالیکه از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کند به محدودیتها و نواقص خود نیز آشنایی دارد.
پی بردن به شخصیت و قابلیتها و توانایی ها یا خود پنداره از مهمترین مسائل بهداشت روانی است تصور متعادل و مثبت از خود داشتن نشانه سلامت روانی و تصور منفی و نامتعادل از خود به معنای روان ناسالم قلمداد می شود. صمیمیت، محبت، استوار بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای؛ آن باعث ثبات و پایداری خودپنداری شده و بالعکس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خودپنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشکلات دچار نگرانی اضطراب و رفتارهای نامناسب می شود.
۳ـ دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است در هر عملی باید اصل علت و معلول حکمفرما باشد زیرا که از نظر علم هیچ پدیده ای خود به خود بوجود نمی آید در مورد رفتار بشر نیز مانند علوم فیزیک شیمی و بیولوژی برای هر پدیده دلیلی موجود است که روانشناسان نیز به دنبال کشف علل ایجاد این رفتارها هستند. البته در افراد سالم ضرورتی برای دانستن دلایل رفتار خود وجود ندارد ولی در صورتی که همین افراد به اختلالات روانی مبتلا شوند لازم می آید تا از خود سؤال کنند که چرا گرفتار این حالات شده اند زیرا اولین قدم برای از بین بردن اضطراب و تشویش یافتن دلیل آن است.
۴- آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
روان و تن پیوستگی دائمی و همیشگی دارند و ناراحتیها و اعمال هر کدام در دیگری اثر قطعی دارد. کسی که از نظر روانی ناراحت است دچار زخم معده، آسم، ناراحتی های قلبی و دیابت می شود. پس هرگونه رفتار و ناراحتی تابع تمامیت فرد از نظر روانی و جسمانی است، پس به علت رابطه نزدیک و مستقیم در بین جسم و روان باید اذعان کرد همانطور که اختلالات روانی باعث اختلالات جسمانی می شوند، اختلالات جسمانی نیز ممکن است باعث اختلال روانی بشود. به طور کلی رفتار هر فرد ممکن است علل جسمی، روانی، اجتماعی و داشته باشد.
۵ـ شناسایی احتیاجات و محرکهایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می گردد بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است. بعضی از این احتیاجات جسمانی است، مانند : احتیاج به غذا، آب، استراحت و گروهی از آنها روانی می باشد مانند احتیاج به پیشرفت، امنیت و... بشر دائماً تحت تاثیر این نیازهاست و به نسبت محرومیت و یا ارضاء آنها رفتار می کند. انسان از بدو تولد به علت این احتیاجات دائماً در کشمکش است و سکون مطلق موقع مرگ به وجود می آید. دانستن احتیاجات نیروهای داخلی نحوه ارضاء و رفع آنها از راههای منطقی، مطلوب و استفاده از واکنشهای روانی ناخودآگاه در هنگام مواجه شدن با مشکلات و ناکامیها باعث تعادل بیشتر روانی شده و شخص با اطمینان خاطر به زندگی بدون تشویش خود ادامه می دهد( سعید شاملو،۱۳۶۹).
2-10- هدف ایجاد سلامت روان
برای ایجاد سلامت روان عوامل زیادی را باید کنترل کرد.
سلامت روان را می توان به وسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی،عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی،تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی به وجود آورد پس سلامت روان علمی است برای بهزیستی رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشامدهای زندگی،در سلامت روان آنچه بیش از هر چیز مورد نظر است احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است
روی این اصل سلامت روان را دانش یا هنری می دانند که به افراد کمک می کند که با ایجاد روشهای درست روانی و عاطفی بتوانند به محیط خود سازگاری حاصل نموده و برای حل مشکلات از راههای مطلوب اقدام نمایند (احمدوند، ۱۳۸۲) اگر بخواهیم سطح سلامت اجتماعی جامعه را به حد مطلوبی برسانیم نیاز به یک سری تدابیر و فعالیتهایی داریم که از پیدایش و افزایش بیماریهای عصبی روانی در جامعه جلوگیری کند (ميلاني فر، 1370).
فعالیتهایی که تحت عنوان پیشگیری شناخته می شوند به سه بخش تقسیم می شوند:
۱ـ پیشگیری اولیه 2ـ پیشگیری ثانوی 3ـ پیشگیری ثالث
پیشگیری اولیه
منظور از پیشگیری اولیه عبارتست از جلوگیری از پیدایش بیماری و به عبارت دیگر علاج واقعه قبل از وقوع است. این پیشگیری اشاره دارد به کاربرد روشها و ابزاری که در جلوگیری از ظهور بیماری موثر هستند و رفتارهای مثبت را تقویت می کنند. هدف مداخله در پیشگیری اولیه جلوگیری از شیوع بیماری و یا اختلال است به نحوی که احتمال وقوع آن را در مقطع زمانی خاص کاهش می دهد. این هدف زمانی تحقق می یابد که عوامل سبب زا را از بین ببریم، از انتقال و شیوع بیماری جلوگیری کنیم، عوامل خطرزا را کاهش دهیم، مقاومت را بالا ببریم و سلامتی را از طریق ایجاد شرایط محیطی مناسب افزایش دهیم (احمدوند،۱۳۸۲)
پیشگیری ثانویه
این پیشگیری عبارتست از مداخله زودهنگام و درمان سریع نشانگان یک بیماری یا اختلال با این هدف که از شیوع و گسترش آن توسط کوتاه کردن مدت آن کاسته شود. هدف در این پیشگیری شامل : ۱ـ کاستن از علایم اختلال کم کردن رنج 2ـ محدود کردن ادامه اختلال و رساندن آن به کمترین میزان شیوع است پیشگیری ثانوی متضمن رعایت موارد ذیل است.
۱ـ بیماری یابی به منظور تشخیص شناخت فوری و بیشترین علائم عادی و یا رفتارهای نامتعادل. ۲ـ درمان فوری زودرس و کامل جهت رفع علائم بیماری، پیشگیری از بروز علائم شدید و برگردانیدن هر چه زودتر بیماران روانی به جامعه.
۳ـ درمان پیشگیرنده و نگهدارنده به منظور پیشگیری از بازگشت عوارض بیماری تا حصول بهبودی کامل، پیشگیری ثانوی مترداف با تشخیص و درمان زودرس می باشد(احمدوند،۱۳۸۲)
پيشگيري ثالث
این پیشگیری عبارتست از کاستن از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری و یا اختلال اصلی وجود دارد. این بخش اشاره دارد به فعالیت های توانبخشی که، افرادی را که مبتلا به بیماریهای مزمن طولانی مدت هستند قادر می سازد که با حداکثر توانایهای جسمانی و روانی و اجتماعی خود فعالیت کنند. در این راستا آموزش مهارتهای شغلی و اجتماعی بسیار مفید واقع می شود (احمدوند، ۱۳۸۲ ).
2-11- مکانیزم روانی و نقش آن در سلامت روان
یکی از شاهکارهای روانشناسی که فروید بنیانگذار روانکاوی در نظریه روانکاوی خود برای شناخت هر چه بیشتر رفتار انسان و در نتیجه شخصیت او بیان می کند مکانیسم های دفاعی روانی است. امروزه اکثر روانشناسان روانپزشکان و دیگر متخصصان بر اهمیت مکانیسم های دفاعی در ایجاد سلامت روانی معترفند. به خصوص در قرن حاضر که با روند سریع صنعتی شدن در جهان و ایجاد تغییر و تحول های سریع در زندگی بشری و حتی ایجاد تغییر در آداب و رسوم اجتماعی، عرف و قوانین اجتماعی، بشر برای دوری از کشمکش ها و حل تعارضات و سازگاری با تغییر و تحولات و حفظ سلامت روان دست به انجام رفتارهایی می زند که بعضی از آنها در قالب مکانیسم های دفاعی جای می گیرند.( میلانی فر،۱۳۷۰) همانطور که گفته شد مکانیسم های دفاعی برای ناچیز جلوه دادن شکستها و حمایت در مقابل نگرانی ها و احساس ارزش و کفایت و در نهایت در ایجاد سلامت روانی موثر است و به این جهت آنها را واکنشهای سازشی عادی می نامیم (احمدوند، ۱۳۸۲)روانشناسان و کارشناسان مختلف برای مکانیسمهای دفاعی انواع مختلفی ذکر کرده و تقسیم بندی های متعددی از آنها به عمل آورده اند که هیچکدام رضایت بخش نیست، به خصوص اینکه شخص ممکن است از مکانیسم های دفاعی مختلفی در یک آن استفاده نماید (احمدوند، ۱۳۸۲) لذا ما در اینجا فقط به ذکر بعضی از مهمترین مکانیسم های دفاعی میپردازیم.
2-11-1- مکانیسم سرکوبی
به نظر فروید سرکوبی اساس و پایه مکانیسم دفاعی خود است. شخص در مکانیسم سرکوبی به طور ناخودآگاه کوشش می کند تا از تظاهر تمایلات ناخودآگاه جنسی و پرخاشگری به گونه ای جلوگیری نماید. که هیچ گاه نتواند به ضمیر آگاه او راه یابد. در مکانیسم سرکوبی فرد نه تنها از تعارضات اضطراب انگیز درونی بی خبر می ماند بلکه حتی وقایع هیجان انگیز گذشته را نیز به یاد نمی آورد. البته تمایلات سرکوب شده از بین نمی روند بلکه در ناخودآگاه بصورت فعال و در انتظار رسوخ به ضمیر آگاه باقی میمانند (احمدوند،۱۳۸۲).
2-11-2- مکانیسم برون فکنی
به آن نوع روشهای دفاعی که فرد بوسیله آن بطور ناخودآگاه تمایلات عقاید و رفتارها و برداشت های غیرقابل قبول خود را به محیط بیرون از خود نسبت می دهد برون فکنی گویند(شاملو،۱۳۷۷).
2-11-3- مکانیسم جا به جایی
در جابه جایی موضوع تمایلات غریزی از یک موضوع پر خطر به موضوع کم خطرتری منتقل می شود. البته می توان گفت که جا به جایی به منظور کاهش فشار درونی که در نتیجه ناکامی و عدم ارضاء تمایلات پیدا شده به کار می رود. بطور مثال : کودکی که از طرف برادر بزرگترش آزاری می بیند ممکن است به خواهر كوچکترش آزار برساند. (شاملو،۱۳۷۷).
2-11- 4- مکانیسم بازگشت
بازگشت مانند روشهای دفاعی دیگر برای حفاظت فرد در مقابل اضطراب است. فرد برای مقابله با اضطراب دست به رفتارهایی می زند که به سنین پایین تر تکامل روانی جنسی مربوط می شود. این رفتارها غالبا کودکانه و نامناسب با شرایط است. در افراد بزرگ سال عصبانیتهای کودکانه ؟، فریاد زدن، گریه کردن، قهر کردن و شکستن اشیاء به هنگام خشم را می توان از این گونه رفتارهای بازگشتی دانست.(شاملو،۱۳۷۷)
2-11-5- مکانیسم واکنش سازی
واکنش سازی عبارت است از ارضاء و تظاهر یک تمایل از طریق معکوس جلوه دادن آن. در این روش دفاعی اول تمایل ناپسند سرکوب می شود و بعد تمایل کاملاً ضد آن ظاهر می گردد. برای مثال فردی که با دیگران شدیداً پرخاشگر است و یا از دیگران به شدت تنفر دارد. ممکن است از طریق مکانیسم دفاعی واکنش سازی این احساس خود را سرکوب کند و بصورت فردی خیر مهربان و با ادب و انسان دوست درآید(شاملو،۱۳۷۷)
2-11-6- مکانیسم تصعید
فروید آن دفاع خود را که باعث می شود یک تمایلات ناپسند بشکل اجتماع پسندانه تظاهر کند تصعید می نامد برای مثال یک فرد ممکن است تمایل به پرخاشگری و آسیب رساندن به دیگران را از طریق شرکت در فعالیت های ورزشی مانند : بوکس، جراحی یا پیشه قصابی ارضا نماید(شاملو، ۱۳۷۷)
2-11-7- مکانیسم عذر تراشی (دلیل تراشی)
در مکانیسم عذرتراشی یا منطق تراشی شخص با استفاده از منطق نمایی رفتار خود از واقعیت دور میشود. او از این طریق بخود می قبولاند که رفتار منطقی دارد. برای مثال : دانش آموز در امتحان شرکت نمیکند و میگوید: چه فایده ای دارد من که شانس موفقیت ندارم؛ و یا ضرب المثل دست گربه به گوشت نمیرسد میگوید بو میدهد، نمونه هایی از عذر تراشی هستند (شاملو،۱۳۷۷).
2-11-8- مکانیسم همانند سازی
این مکانیسم هم بعنوان یکی از فرآیندهای رشد شخصیت و هم بعنوان یک نوع مکانیسم دفاعی مورد استفاده قرار می گیرد. در همانند سازی فرد برای رشد شخصیت خصوصیات مطلوب شخصی دیگر را با استفاده از مکانیسم درون فکنی جزء شخصیت خویش می کند. برای مثال : دختری که خود را از همکلاسیش کمتر مورد توجه می بیند سعی می کند همان خصوصیاتی را بروز دهد که همکلاسیش دارد به این امید که محبوب واقع شود (اکبری، ۱۳۸۳)
2- 11-9- مکانیسم جبران
این مکانیسم کوششی است برای سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف و عدم کفایت خویشتن که مبنی بر احساس حقارت و بی کفایتی است. نمونه های بارز این مکانیسم عمل دختر زشتی است که سعی می کند با صفات پسندیده به رخ کشیدن مکرر آنها در رفتارش نقص ظاهری خود را از نظرها پنهان دارد. (اکبری،۱۳۸۳)
2-11-10 مکانیسم ا نکار
این مکانیسم عبارت است از رد و عدم پذیرش ناآگاهانه جنبه هایی از واقعیت که نمی توانند آگاهانه مورد قبول واقع شوند. در این مکانیسم شخص از پذیرش رویدادی معین (مانند : مرگ فرد مورد علاقه) یا مواجه شدن با موقعیتی غیر قابل تحمل امتناع می ورزد. انکار واقعیت در موارد افراطی ممکن است پیش درآمد ظهور رفتار سایکوتیک باشد معمولی ترین شکل انکار که اکثر ما در اغلب موارد به آن متوسل میشویم خیالبافی و بازی است (اکبری،۱۳۸۳)
2-12 - عوامل موثر بربهداشت روانی
بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی میشود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.
2-13- سلامت روان در پرتو پای بندی به آموزه های دینی
یکی از مهم ترین مسائل دین اسلام، توجه به بهداشت و سلامت جسم و روان است. واژه «دین» در لغت؛ یعنی کیش، آیین، طریقت و شریعت و در اصطلاح «به مجموعه ای از بایدها و نبایدها و باورهای منطقی و عقلانی گفته می شود که بر اساس ویژگی ها و نیازهای فطری بشر استوارند و همین مسئله، خود به عنوان اصلی ترین عامل تأمین بهداشت روانی و احساس خودارزشمندی است». خداوند کریم با تأکید بسیار در آیات نورانی وحی، تنها راه رستگاری و سعادت انسان را در «تزکیه» و پالایش روح و روان او می داند، آنجا که میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّیها؛ همانا هر که نفس خود را تزکیه کرد، رستگار شد». در حقیقت، پالایش روح که قرآن کریم از آن به «تزکیه» تعبیر می فرماید، همان چیزی است که امروزه از آن به سلامت روان یاد می کنند.
2-14- دین باوری و سلامت روان
متوجه ساختن انسان به مقوله ایمان به خداوند و توحید و بندگی او، نخستین و اساسی ترین آموزه پیامبران الهی و معصومان علیهم السلام بوده است. اصلی ترین رکن دین؛ یعنی ایمان به خدای یکتا سبب می شود انسان از نگرانی و تشویش خاطر در امان بماند. همچنین او را به پایداری در برابر رویدادهای ناگوار زندگی رهنمون می شود، به گونه ای که دیگر هیچ حادثه ای نمی تواند در آدمی تزلزلی به وجود آورد. بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد، با فطرت الهی؛ یعنی با بهداشت روانی، قدم به عرصه زندگی میگذارد و اصلی ترین هدف دین نیز حفظ یا تأمین این بهداشت روانی است که از آغاز با بشر همراه بوده است.
تاریخ نگار معروف، توین بیمی نویسد: بحرانی که اروپاییان در قرن حاضر به آن دچار شده اند، اساساً به فقر معنوی آنان بازمی گردد. تنها راه درمان این فروپاشیدگی اخلاقی که غرب از آن رنج می برد، بازگشت به دین است. اصولاً ایمان، تأثیر بسزایی در نفس انسان دارد؛ زیرا اعتماد به نفس و قدرت او را بر صبر و تحمل سختی های زندگی افزایش می دهد و احساس امنیت و آرامش را در نفس او مستقر می سازد و در درونش آسودگی خاطر پدید می آورد. بدین سان، انسان غرق در احساس خوشبختی می شود.
شاید بتوان گفت توانایی مذهب، در کاستن غم های وجودی و پیوند دادن انسان با نیروهای قدرتمند معنوی، بزرگ ترین موهبت مذهب به انسان هاست و برای فرد دین باور، این هدیه عبارت است از احساس امید و آرامش، ولی در سطحی گسترده تر و فراگیر.
2-15- ابعاد امنیت روانی و سلامت روان، در پرتو یاد خدا
یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر فردی احساس امنیت روانی نکند، زندگی برای او بی معنا خواهد بود و سلامت روانی نیز برقرار نخواهد شد. امنیت روانی؛ یعنی داشتن روح و روانی آرام و به دور از ترس که در این صورت، زندگی آدمی گوارا و دلپذیر خواهد شد.
پس نشاط و آرامش از آنِ کسی است که به امنیت و اطمینان نفس می رسد و این امر زمانی به وجود خواهد آمد که انسان به خداوند خویش، وابستگی و دل بستگی راستین پیدا کرده باشد و ذکر او سراسرِ اندیشه، عاطفه و رفتارش را فراگرفته باشد. از نظر قرآن، تنها در پرتو یاد خداست که انسان به آرامش می رسد. همان گونه که می فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا با یاد خداوند، دل ها آرامش می یابد». مقام خداوند، مقام امن است و هر که با یاد خداوند، با این مقام ارتباط برقرار سازد، از امنیّت و آرامش برخوردار خواهد شد.
گفتنی است بر اثر یاد خدا و اصلاح رابطه انسان با خدا، رابطه او با دیگر بندگان خدا نیز اصلاح می شود. با این روش، انسان از انزوا و افسردگی و دیگر پی آمدهای ناگوار برخاسته از انزوا نیز به دور می ماند.
آثار شکرگزاری بر سلامت روان
داشتن روحیه شکرگزاری از نشانه های سلامت روح و روان آدمی است. همچنین شکرگزاری، نشانه دور بودن آدمی از بیماری هایی چون غفلت از نعمت ها، غرور، بخل و کفران نعمت است.
افزون بر به جای آوردن شکر و سپاس خدا، قدردانی از بندگان او نیز نشان دهنده سلامت روح و بهداشت روان است. آن که روحی سالم دارد، خدمت دیگران در حق خود را انکار نمی کند و از آنها به شایستگی و در حد توان قدردانی می کند.
2-16- توکل و سلامت روان
«توکل» از آموزه هایی است که آثار مثبت شگرفی بر سلامت روان انسان می گذارد. به انسان جرئت می بخشد و راه رسیدن به هدف را برای او هموار می سازد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «آن گاه که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا توکل و کار خود را دنبال کن».
وقتی امور مهم و سرنوشت ساز، انسان را درگیر خود می سازد و شک و دلهره بر روح و روان آدمی عارض می شود، ناچار به دنبال تکیه گاهی مورد اعتماد می گردد تا یار و پشتیبان وی باشد. در نتیجه، آرامش بر قلب و روحش حاکم می شود و از نگرانی رهایی می یابد. توکل بر خدا، تردیدها و دلهره ها را از میان می برد و قلب آدمی را سرشار از آرامش می کند و روح را با سلامتی همراه می سازد.
یکی از بیماری های روح و روان انسان بر اثر درماندگی و ناامیدی و توفیق نیافتن او بر انجام دادن وظایف خویش پدید می آید. حال آنکه انسان با توکل بر خدای قادر و حکیم، به توانایی ها و استعدادهای خدادادیاش اعتماد می کند و افزون بر اینکه در پیروزی ها به غرور و خودپسندی گرفتار نمی شود، در برابر مشکلات و سختی ها نیز مقاوم می شود که این، خود، بهترین وسیله تأمین سلامت روانی فرد است.
2-17- اشتغال زنان
امروزه شاغل بودن زنان، یکی از مسائلی است که در اجتماع مطرح است و زنان به علل گوناگون به کار روی می آورند و حتی مجبور گشته اند علاوه بر مسئولیت های خود در خانه و تربیت فرزندان، مسئولیتهای اجتماعی را نیز پذیرا گردند. در اینجاست که ما با قشری به عنوان «زنان شاغل» روبه رو می شویم....
در گذشته، زن، غالبا نقش مادر و همسر را به عهده داشت و به انجام امور خانه می پرداختند. اگر هم در اموری مانند کشاورزی و دامداری و امثال آن شرکت داشت، دامنه چنین مشارکت هایی در حدی بسیار محدود و منحصر به تأمین نیازهای خانواده بود اما با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و پیچیده تر شدن تقسیم کار، امروزه زنان علاوه بر ایفای نقش های فوق، پذیرای مسئولیت های عمده تر نظیر اشتغال در بیرون از خانه می باشند.
آنچه که مسلم است زنان نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند و کاملا طبیعی است که زنان نیز مانند مردان بخواهند نقش مهم و موثری در جامعه و فعالیتهای اجتماعی ایفا کنند. البته در مورد اشتغال زنان، تاثیر آنها بر خانه و خانواده و تربیت فرزندان، نظرات مختلف و حتی متناقضی وجود دارد و حتی سوگیریها و دیدگاهای منفی شکل گرفته است که نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است.
اما به هر حال نمی توان تصور کرد که اشتغال زنان در خارج از خانه بدون تبعات منفی باشد. زمانی میتوان از مشارکت اجتماعی زنان و حضور فعال آنان در خارج از خانه به صورت مثبت سخن گفت که پیشاپیش مناسبات دموکراتیک در خانوادهها بین زن و مرد برقرار شده باشد تا آنان بتوانند با فراغت و توان بیشتری به مشارکت در عرصههای مختلف بپردازند و از این طریق بتوانند به انتظارات اجتماعی از یکسو و نیازها و خواستههای خودشان از سوی دیگر پاسخی مثبت بدهند.
بنابراین با توجه به شرایط زندگی در جامعه امروزی و با توجه به تمامی دگرگونیهایی که در آن صورت گرفته، مانند کاهش تعداد فرزندان، واگذار کردن قسمتی از جامعهپذیری کودکان به مدارس، عدم کفایت یک درآمد برای زندگی یک خانواده، وجود دختران تحصیلکرده که تنها نقش مادری و همسری به آنان واگذار شده است، مشکلات زندگی مادران شاغل، حاکمیت نگرشهای مدرن در جامعه برای مردان و نگرشهای سنتی در خانواده برای زنان، وضعیتی پیچیده را شکل داده است.
برای مثال مادر وسیعترین دنیای روانی و اجتماعی کودک است و از نظر کودک همچون کسی است که از تمام نقاط این جهان اطلاع دارد. اشتغال مادر موجب اختلال در تکوین شکل گیری دلبستگی کودک نسبت به مادر می شود چرا اینکه مراقبت کودک از حالت انفرادی به حالت گروهی در می آید و نتیجتاً دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج می گردد.
چیزی که مسلم می باشد این است که مادران شاغل همانند مادران غیرشاغل نمی توانند به طور تمام و کمال به کودکان خود رسیدگی کنند چون مادر چندین ساعت از روز را خواه ناخواه جدای از فرزند بسر می برد و وقتی که بعد از سپری شدن این ساعات به فرزند می رسد خستگی ناشی از دنیای ماشینی امروز و خستگی فکر و ذهنی به مادر اجازه نمی دهد که در آن ساعات باقی مانده روز به کودک رسیدگی کافی و لازم را نماید چون از طرف دیگر مسئولیت خانه و خانه داری نیز به دوش او می باشد. لذا با این اوصاف مهمترین مسئله ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد وجود نقش های متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گیرند.
2-18- پژوهشهاي پيشين (داخلي – خارجي )
در اين بخش به برخي از تحقيقات و نتايج آنها كه در رابطه با موضوع مورد بررسي انجام گرفته اند اشاره مي شود
محمد تقی حسن زاده (1391) در تحقیقات انجام شده میان دو هزار و ۵۰۶ جوان به عنوان جامعه آماری که ۶۰۶ نفر از این افراد در مقطع پیش دانشگاهی و مابقی دانشجو بوده اند، سلامت روانی در میان نسل جوان بررسی شد عوامل اختلال روانی جوانان شامل ترس از بیماری، افسردگی، وسواس اجباری، اضطراب، خصومت و پرخاشگری، شکایت جسمانی، روان پریشی و حساسیت در روابط متقابل است، نتایج تحقیقات نشان می دهد که افسردگی شایع ترین اختلال روانی در میان نسل جوان کشور است و سهم جوانان در این بیماری به ۱/۳ درصد می رسد و : سایر اختلالات روانی در میان نسل جوان به ترتیب شامل خصومت و پرخاشگری ۲.۹ درصد، تفکر پارانوییدی(اختلال شخصیت بدگمانی) ۲.۷ درصد، وسواس ۲.۴ درصد،اضطراب ۲ درصد، شکایت جسمانی ۲ درصد، حساسیت در روابط متقابل ۱.۹ درصد، روان پریشی ۱.۲ درصد و ترس ۹ صدم درصد است.
محمد ناظر ، صدیقه حسنی ، غلامرضا ساردوئی ،) 1391)
. درمطالعه اي تعیین اثر بخشی ورزش طراحی شده بر سلامت روان دختران نوجوان رفسنجانی در سال تحصیلی 91انتخاب شدند روش نمونه گیري به شیوه تصادفی ساده بود نتایج نشان داد که نمرات اضطراب، افسردگی، پرخاشگري، شکایتهاي جسمانی و حساسیت بین فردي در پیش-آزمون تفاوت معناداري نداشته است اما پس از آموزش به گروه مداخله، نمرات پس آزمون به طور معناداري کاهش یافته بنابراين ورزش طراحی شده می تواند اضطراب، افسردگی، پرخاشگري، شکایتهاي جسمانی و حساسیت را درختران کاهش دهد و سلامت روان را بالا ببرد.
منصور شکیبا- مریم ضیایی( 1391)
درپژوهشي مقایسه سلامت روان دختران دانش آموز تحت سرپرستی مراکز شبانه روزي بهزیستی با دختران دانش آموز دبیرستان دانشگاه در شهرزاهدان است.: این مطالعه از نوع میدانی و به صورت مقطعی، بر روي 40 نفر از دختران تحت پوشش بهریستی و دختران مدارس عادي دبیرستانهاي زاهدان انجام شده یافته هاي این مطالعه نشان داد که بین سلامت روان دانش آموزان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی و دانش آموزان ساکن در خوابگاه دبیرستان دانشگاه سیستان وبلوچستان اختلاف معنی داري وجود دارد. شایعترین اختلالات روانی بین دانشآموزان دختر تحت سرپرستی مراکز شبانه روزي بهزیستی به ترتیب عبارت است از،افسردگی(% 90 )، فوبیا(% 90 )، اظطراب (% 80 ) و حساسیت در روابط بین فردي (% 80 )، در حالی که شیوع این اختلالات بین دانش آموزان ساکن در خوابگاه دخترانه دبیرستان دانشگاه شامل افسردگی (% 50 )، افکار پارانویید (% 45 ) و وسواس و اجبار(% 35 ) میباشد.اختلاف معنیداري بین دو گروه مورد مطالعه از لحاظ سلامت روان وجود دارد. افسردگی و فوبیا در بین دختران تحت سرپرستی مراکز شبانه روزي بهزیستی وافسردگی وافکار پارانویید در بین دختران دبیرستان شبانه روزي دانشگاه، شایعترین اختلال روانی بود
حق شناس ، چمنی - فیروزآبادی (89-1388)
در مطالعه اي مقایسه ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان و دبیرستان های عادی انجام شد دراين پژوهش نمونه ای مشتمل بر 200 دانش آموز 97 نفر تیزهوشان و 103 نفر عادی از میان دانش آموزان مقطع سال سوم دبیرستان انتخاب شدند نتایج یافته ها نشان داد که دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان درمقایسه با دانش آموزان عادی نمرات نسبتاً بالاتری در شاخص دارند. به علاوه دختران در مقایسه با پسران نمرات بالاتر ي و نمرات پایین تری در شاخص توافق دارند با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد که دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان از نظر برخی از ابعاد شخصیتی و نیزسطح سلامت روان با دانش آموزان عادی متفاوت هستند .
عادله اصلي پور ، موسي كافي (1388)
درپژوهشي مقایسه سلامت روان در بین دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان پرورشگاهی و دارای خانواده شهرستان رشت انجام شدکه جامعه آماری مشخص شده عبارتند از دانش آموزان دختر اول دبیرستان شهررشت است که از بین ۲۷۶۱ نفر که کل جامعه آماری دانش آموزان درای خانواده و ۸۸۹ نفر جامعه دانش آموزان پرورشگاهی هستند از این بین ۱۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی و اضطراب و افسردگی و نشانه های بدنی در بین دانش آموزان سال اول دبیرستان تفاوت معنی داری وجود دارد .
ابوذر فیروزی, معصومه امینی, زهرا اصغری (90-89 )
. در پژوهشي به بررسی ارتباط بین سلامت روان و باورهای مذهبی دانش آموزان پایه سوم دبیرستان شهر درگز (استان خراسان رضوی انجام شده است. در این پژوهش تعداد 157 نفر از دانش آموزان دبیرستانی با نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند نتایج این تحقیق نشان دادکه بین دینداری و سلامت عمومی، علائم جسمانی، کارکردهای اجتماعی و اضطراب (به عنوان متغیرهای کیفی) ارتباط معنی داری وجود داشت. ولی بین افسردگی و دینداری ارتباط معنی دار وجود نداشت نتایج تحلیل همبستگی (با متغیر های کمی) نشان داد که بین دینداری و سلامت عمومی و همچنین بین دینداری و علائم جسمانی همبستگی معنی دار وجود داشت، ولی در رابطه با سایر خرده آزمون ها، همبستگی معنی داری با دینداری مشاهده نشد.
عبدالوهاب پورقاز ومهوش رقيبي (1384)
درپژوهشي تحقيقي سلامت رواني دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان انجام دادند نتايج تحقيق نشان داد كه در فاكتورهاي شكايت جسماني 1/23درصد وسواس 2/18 درص حساسيت ميان فردي 1/53 درصد افسردگي 5/45 درصد اضطراب 7/17 درصد پرخاشگري27 فوبيا 1/31 درصد پارانويا 2/31 درصد وروانپريشي 3/34 درصد دانش آموزان نمرهاي بالاتر از 1انحراف معيار گرفتند كه بينگر وجود علائم خفيف ويا نسبتا شديد در بين دانش آموزان در فاكتورهاي فوق مي باشد
2-18-1- تحقيقات انجام شده در داخل ايران
فرهمند (1392-93)
درپژوهشي به بررسی دینداری و سلام روان دختران دانش آموز دبیرستان (دوره دوم) شهر بیرجند پرداختجامعه مورد مطالعه دختران دانش آموز دبیرستان (دوره دوم) در سال تحصیلی 93-92 شهر بیرجند است. كه حدوداً 6437 نفر بودند كه 400 نفر به صورت تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. در تجزيه و تحليل داده ها از روشهای توصيفی و تحليل رگرسيون استفاده شد. نتايج یافته ها نشان داد كه بين دينداری و سلامت روان دختران دانش آموز رابطه معناداری وجود دارد، باين معنی كه هر چه ميزان دينداری دختران دانش آموز بيشتر باشد از سلامت روان بيشتری برخوردارند و همچنين نتايج تحليل رگرسيون نيز بیانگر آنست که می توان از روی دينداری افراد سلامت روان آنان را پيش بينی كرد
کوروش سایه میري - سوسن نادري- (1392)
درپژوهشي به بررسی وضعیت سلامت عمومی دانش آموزان دختر و پسر مدارس مقطع راهنمایی شهر ایلام در سال92 پرداخته اند.این مطالعه یک مطالعه توصیفی-تحلیلی، مقطعی است که با استفاده از پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی 118نفر از دختران و پسران در مقطع راهنمایی مورد بررسی قرار گرفته است نتایج نشان داد که وضعیت سلامت عمومی تعداد زیادي از دانش آموزان در حد مطلوبی قرار دارد
حسين تقی زاد (1392)
درپژوهشي، بررسی مقايسه ای باورهای خودکارآمدی و سلامت روان دانش آموزان تيزهوش و عادی بود. مواد و روش ها: نمونه ی اين پژوهش متشکل از 120 دانش آموز (60 دانش آموز تيزهوش و 60 دانش آموز عادی) در شهرستان بابل بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. يافته های پژوهش نشان داد که بين ميانگين باورهای خودکارآمدی0 و سلامت روان دانش آموزان مدارس تيزهوش و مدارس عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بين باورهای خودکارآمدی و سلامت روان و مؤلفه های آن در دانش آموزان تيزهوش و عادی ارتباط معناداری وجود دارد. سرانجام اين که متغير باورهای خودکارآمدی قادر است تا با ضريبی معادل ، سلامت روان را پيش بينی کند. پزوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس عادی نسبت به دانش آموزان مدارس تيزهوش از سلامت روان پايين تری برخوردار هستند. همچنين باورهای خودکارآمدی موجب بهبود سلامت روان دانش آموزان تيزهوش و دانش آموزان عادی می شود.
زهرا خاکساری( 92-91 )
در پژوهشي بررسی رابطه بین سلامت روانی و کیفیت خواب بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان میناب انجام شد. روش اجرا : این مطالعه توصیفی بر روی 240 دانش آموز دختر دبیرستانی که بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند ، انجام شد بر اساس نتایج این پژوهش 27درصد از دانش آموزان وضعیت سلامت روانی نامطلوب و 40 درصد از آنها کیفیت خواب نامناسب داشتند .همچنین نتیجه آزمون همبستگی نشان داد بین کیفیت خواب با سلامت روانی و تمامی زیر مجموعه های آن بجز سلامت جسمانی ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از وجود رابطه معنادار در سطح بین سلامت روانی با زیرمقیاسهای کیفیت خواب شامل : کیفیت ذهنی خواب ،تاخیر در به خواب رفتن ، اختلال خواب ، مصرف داروهای خواب آور و اختلالات عملکرد روزانه می باشد .
يوسف فرماني - مرضيه دهقاني (92-91 )
در پژوهشي بررسی رابطه بین نگرش مذهبی معلمان و سلامت روانی دانش آموزان پایه چهارم انجام شد فرضیه اصلی این تحقیق این است که بین نگرش مذهبی معلمان و سلامت روانی دانش آموزان رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه بررسی شده 20 نفر از معلمان پایه چهارم از پنج مدرسه ناحیه 2 ارومیه به همراه 100 نفر دانش آموز از این مدارس به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید.. یافته ها نشان داد که بین نگرش مذهبی و سلامت روان، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب و اختلال در کارکرد اجتماعی در سطح معناداری رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمی سازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنی داری دیده نشد. فلذا یافته های این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی معلمان با افزایش سلامت روان دانش آموزان در ارتباط است
رستمي خداورديلو - بيژن قياسي - مژده پرهيزميمندي ( 92-91 )
در پژوهشي به بررسي رابطه ي سلامت روان، هوش معنوي و افكار ناكارآمد در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت انجام شد جامعه ي آماري آن شامل نمونه ي تحقيق شامل 272 دانشجو 85 پسر و 232 دختربود. بين هوش معنوي و سلامت روان همبستگي مثبت معني دار و بين هوش معنوي و افكار ناكارآمد و بين سلامت روان و افكار ناكارآمد نيز همبستگي منفي معني دار وجود دارد تحليل رگرسيون نشان داد كه هوش معنوي و نيز افكار ناكارآمد، قادر به پيشبيني قسمتي از واريانس سلامت روان ميباشند.هوش معنوي و افكار ناكارآمد دانشجويان، بر سلامت روان ايشان موثر ميباشد.
حمید انعامی پژوهشی در سال ۱۳۹۰-1391
با نمونه گیری تصادفی از کودکان مراکز پیش دبستانی شهر تبریز شاغل به تحصیل که ۵۴ کودک دارای مادران غیر شاغل بودند و ۴۶کودک دارای مادر شاغل بودند و به منظور مقایسه مشکلات رفتاری کودکان زنان شاغل و خانه دار انجام گرفت. وی در خصوص نتایج این پژوهش های صورت گرفته اظهار داشت: به منظور جمع آوری اطلاعات، مربیان مراکز پیش دبستانی به پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی نیز پاسخ دادند و نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بی توجهی و رفتارهای بچه گانه، گوشه گیری و اضطراب در کودکان مادران غیر شاغل بیشتر از کودکانی است که مادران شاغل دارند و از سویی دیگر نتایج نشان داد کودکان مادران شاغل نسبت به کودکان مادران غیر شاغل مشکلات رفتاری کمتری دارند.
مهران دستوراني - سياوش پوريوسف (1391)
در پژوهش بررسي ارتباط بين معناداري زندگي و اميد با شاخصهاي سلامت روان صورت پذيرفت. گروه نمونه مورد مطالعه 382 نفر از زنان شاغل فرهنگي در آموزش و پرورش ناحيه 2شيراز بودضرايب همبستگي نشان داد كه بين معناداري زندگي با اميد، شادي- افسردگي ،(شادي، رضايت از زندگي، همبستگي مثبت و معنادار و با افسردگي همبستگي منفي معنادار وجود دارد. نتايج رگرسيون چندگانه به روش متوالي همزمان بيانگر معنيداري نقش واسطه اي اميد در رابطه بين معناداري زندگي و رضايت از زندگي و شاخصهاي سلامت روان بود. معناداري زندگي ميتواند سبب افزايش شادي، رضايت از زندگي باشد. به عبارت ديگر معناداري زندگي به گونهاي غير مستقيم و در تعامل با اميد ميتواند سبب افزايش شادي و رضايت از زندگي و كاهش افسردگي گردد.
مهناز مقدري كوشا، سميرا گرجي (1391-1390)
درپژوهشي سلامت رواني دانش آموزان دختر دبيرستاني مدارس شهر همدان مورد بررسي قرارگرفت دراين مطالعه توصيفي- مقطعي 600 نفر از دانش آموزان دختر سال هاي اول ، دوم و سوم دبيرستانهاي شهر همدان به روش خوشه اي انتخاب شدند. نتايج نشان داد 2 /60 درصداز واحدهاي مورد پژوهش از مقياس كلي نمره 23 و بالاتر، 7/36 درصد از مقياس فرعي خود بيمارانگاري، 5/46 درصد در مقياس فرعي اضطراب، 5/49 درصد از مقياس اختلال در عملكرد اجتماعي و 8/45 درصد از مقياس افسردگي، نمره 7 و بالاتر را كسب نموده اند. نتايج دلالت داشت كه رشته تحصيلي، پايه تحصيلي و سن واحدهاي مورد پژوهش با ميانگين نمره سلامت رواني ارتباط معني داري داشته است
علی رجایی - سید امیر امین یزدی - حسین کارشکی (90- -1389)
در پژوهشي بررسی میزان شیوع اختلالات هیجانی-رفتاری در دانشآموزان دبستانی شهر مشهد انجام گردیده است. اين پژوهش توصیفی-مقطعی 500 دانشآموز دختر و پسر از پایههای اول تا پنجم دبستانهای دولتی شهر مشهد به روش ترکیبی (طبقهای-چندمرحلهای) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، سیاههی رفتاری کودک آخنباخ (فرم گزارش معلم) بوده است. نتايج نشان مي دهد به ميزان15 درصد از کل دانشآموزان مقطع دبستان دچار مشکلات بالینی و 5 درصد در محدودهي مرزی می باشند که بیشترین میزان شيوع مشکلات رفتاري مربوط به پایهي پنجم وکمترین میزان شیوع مربوط به پایهي سوم دبستان میباشد.
حسین کارشکی , سیدجواد کریمیان ناری وهمكاران, (90-1389)
در پژوهشي به بررسی وضعیت سلامت روانی دانش آموزان دبستانی شهر مشهد انجام گردیده در این پژوهش 500 دانشآموز دختر و پسر از پایههای اول تا پنجم دبستانهای دولتی شهر مشهد در سال تحصیلی 90-1389 انتخاب شدند. نتايج نشان مي دهد به میزان15 درصد از کل دانش آموزان مقطع دبستان دچار مشکلات بالینی و 5 درصد در محدوده ی مرزی می باشند که بیشترین میزان شیوع مشکلات رفتاری مربوط به پایه ی پنجم و کمترین میزان شیوع مربوط به پایه ی سوم دبستان میباشد.
سهيلا رشادت جو - علي محمد اميرتاش) 89-1388)
بررسي تأثير مسابقات ورزشي بر سلامت رواني و عملكرد تحصيلي دانش آموزان دختر دبيرستانهاي شهر تهران انجام شد. جامعه آماري اين تحقيق، شامل كليه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد تعداد 460 نفر از دانش آموزان مدارس شهر تهران (230 نفر دانش آموز ورزشكار و 230 نفر دانش آموز غير ورزشكار) نمونه گيري شد نتايج نشان مي دهدكه دانش آموزان دختر ورزشكار نسبت به دانش آموزان دختر غيرورزشكار از عملكردتحصيلي و سلامت روانيبالاتر و شكايات جسماني،اضطراب،حساسيت بين فردي و افسردگي كمتري بر خوردارند و بين نمره سلامت رواني با عملكرد تحصيلي درگروه دانش آموزان دختر ورزشكار و غيرورزشكار ارتباط معكوس معني داري برقرار مي باشد
سيدداوود حسيني نسب (1388)
درپژوهشي به بررسي رابطه بين اشتغال مادر با سازگاري دختران دربين دانش آموزان دبستاني شهر تبريز اجرا شد نتايج بدست آمده نشان دادكه بين اشتعال مادر وسازگاري دختران رابطه معناداري وچود دارد بين سطح تحصيلات مادر وسازگاري دختران رابطه معنادار وچود ندارد وهمچنين بين ميزان رضايت مادر شاعل از كار خود وسازگاري دختران رابطه معناداري وجود دارد
باقری، ملتفت و شریفیان (1388،)
در پژوهشي نشان میدهد که زنان شاغل در مقایسه با زنان خانهدار در تعیین تعداد موالید نقش برجستهتر و تعیین کنندهتر دارند. «اخویراد و حاتمی» در پژوهشی نتیجهگیری کردند که اکثر افراد، اثر کارِ زن را بر میزان باروری تأیید میکنند که عامل آن کمبود وقت از جهت رسیدن به فرزند میباشد (به نقل از همان). چنانکه به وضوح در جامعه میبینیم خانوادههایی که زن و شوهر هر دو شاغلند اغلب تک فرزند یا دو فرزندی هستند و گاهی فاصله سنی زیادی هم بین بچهها ایجاد میکنند که آسیبهای خودش را دارد. همچنین 68 درصد از والدین مشکلات مالی را مهم ترین مانع برای گذراندن وقت بیشتر در خانوده تشخیص دادند و 36 درصد از فرزندان این خانواده ها نیز کمبود حضور دالدین را باعث ناراحتی خود اعلام کرده اند
فرزانه معتمدی شارک، دکتر غلامعلی افروز (1386)
بررسی رابطۀ سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آموزان تیزهوش و عادی همچنین بررسی روابط موجود میان این متغیرها انجام شده است و آزمودنیهای پژوهش 60 دانش آموز تیزهوش 30 دختر و 30 پسر که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدن د) و 60 دانش آموز عادی ( 30 دختر و 30 پسر که به روش نمونه گیری خوش های انتخاب گردیدند نتايج این بررسی نشان داد که سبک اسنادی درونی - بیرو نی در پسران تیزهوش توانایی پیشبینی سلامت روان را دار د. دو گروه دختر و پسر در سبک اسنادی درونی - بیرونی و سبک اسنادی کلی و جزیی موقعیتهای ناخوشایند، و دو گروه عادی و تیزهو ش درسبک اسنادی کلی و جزیی موقعیتهای ناخوشایند تفاوت معنی داری داشتند. در بررسی سلامت روان میان دو گروه عادی و تیزهوش درمؤلفۀ نارسا کنش وری اجتماعی تفاوت معنی داری به دست آمد. دانش آموزان تیزهوش در موقعیتهای شکست، سبک اسناد کلی و دانش آموزان دختر در هنگام شکست، سبک اسناد بیرونی و جزیی داشتند. دانش آموزان تیزهوش دارای نارسا کنش وری اجتماعی بیشتری نسبت به دانش آموزان عادی هستند
درپژوهشي فولادوند (1386( انجام شد نشان داد كه بين جو سازماني و سلامت رواني كاركنان رابطه معني دار آماري وجود دارد ازميان ابعاد نه گانه سلامت روان، پنج بعد آن شامل اختلال اضطراب افسردگي - وسواس –و روان پريشي - ترس مرضي با جو سازماني ارتباط معن ي داري نشان داد . همچنين بين ميزان درآمد با جو سازماني همبستگي مثبت معني دار وجود داشت
عبدي و همكاران (1386)در بررسي رابطه فرسودگي شغلي با سلامت رو ان بر روي 200 نفر از پرسنل پرستاري كه به صورت چند مرحل هاي احتمالي انتخاب شده بودند نشان داد كه فرسودگي شغلي ، در ابعاد خستگي هيجاني و مسخ شخصيت اكثريت واحدهاي مورد پژوهش در سطح پايين و در بعد عدم كارآيي فردي اكثريت در سطح بالا قرار داشتند
نور بالا و فخرایی در سال 1385
در پژوهشی به بررسي ميزان سلامت روني دانشجويان دانشگاه تهران بين رشته هاي پزشكي وغير پزشكي انجام دادند مشخص شد که مشکلات روانشناختی دانشجویان خصوصاً افسردگی و اضطراب بهطور کاملاً معنی داری در میان دانشجویان پزشکی بیشتر از دانشجویان غیر پزشکی دیده میشود.
سياه پست (1383)
درپژوهشي كه به بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با سلامت رواني فرزندان انجام گرفت نشان مي دهد كه بين مولفه هاي سلامت رواني در گروه دختران وپسران تفاوت معناداري در سطح 1%مشاهده مي شود وبهداشت رواني دختران در سطح پايين تر مي باشد
سلطانيان وهمكاران 82-83
بررسي وضعيت سلامت روانی دانش آموزان دوره متوسطه استان بوشهرانجام شد د ر اين پژوهش . تعداد 2584 نفر(1406 پسر ، 1178 دختر) مورد بررسی قرار گرفتند. نتايج اين پژوهش نشان می دهد که حدود 7/40 درصد از کل دانش آموزان مورد بررسی ( 9/37 درصد از پسران و 1/44 درصد از دختران ، دچار اختلالات روانی بوده اند . بين عواملی مانند سطح سواد والدين ، شهرستانهای مختلف استان ، ميزان ورزش ، ديدار اقوام ، رفتار والدين در منزل ، ميزان مديريت والدين در منزل ، ميزان احترام به يکديگر ، ميزان رعايت حقوق ديگران در منزل ، اعتقاد به مسايل دينی و مذهبی ، ميزان صميميت بين دانش آموز و دبيران، ميزان علاقه به رشته تحصيلی و اميد به آينده شغلی با سلامت روانی دانش آموزان مورد بررسی رابطه معنی داری وجود دارد. ولی بين بعد خانوار ، وضعيت شغلی والدين ،مدت زمان سپری شده با دوستان و ساعات تماشای تلويزيون با سلامت روانی دانش آموزان رابطه معنی داری مشاهده نشد نتايج اين پژوهش نشان می دهد که اختلالات روانی در دانش آموزان شيوع بالايی دارد .
اكبري (1382)
در پژوهشي تحت عنوان بررسي شيوههاي رويارويي با تنيدگي رواني (استرس) و رابطه آن با سلامت رواني در دانشآموزان مقطع متوسطه شهرستان سراب به اين نتيجه رسيد كساني كه ميزان ناراحتي آنها از تنيدگي كمتر است از سلامت رواني بيشتري برخوردارند.
عباس مسعودزاده ، عليرضا خليليان وهمكاران ( 1382- 1381 )
درپژوهشي وضعيت سلامت روانی دانش آموزان دبيرستان شهر ساری بر روی 1068 دانش آموز مقطع دبيرستان با استفاده از آزمون های استاندارد SCL-90-Rو پرسشنامه جمعيت شناختی نتايج نشان مي دهد ، 58.8 درصد از آنان مشکوک به اختلال روانی بودند. شيوع انواع آسيب های روانی در ابعاد 9 گانه آزمون به ترتيب شامل، افکار پارانوييد، حساسيت در روابط متقابل، وسواس و اجبار، پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، روان پريشی، شکايت جسمانی و ترس مرضی بود. هم چنين نتايج تفاوت معنی داری را بين سلامت روانی دانش آموزان با جنسيت، احساس نياز به مشاوره و مقطع تحصيلی در تمامی ابعاد 9 گانه آزمون نشان داد. هيچ گونه تفاوت معنی داری بين سلامت روانی و تحصيلات مادر در ابعاد آزمون وجود نداشت و نيز بين سلامت روانی دانش آموزان و شاخص های سن، محل سکونت خانواده، وضعيت مسکن، شغل پدر، شغل مادر، تحصيلات پدر، معدل سال قبل و معدل ترم گذشته و تعداد افراد خانواده حداقل در برخی از ابعاد آزمون، تفاوت معنی داری وجود داشت
فارسي اميريان (1380)
درپژوهشي تحت عنوان بررسي وضعيت بهداشت رواني دردانش آموزان پسر ودختر دبيرستان هاي شيراز دريافت كه تمامي مولفه هاي اضطراب وافسردگي تست سلامت رواني دختران به طور معناداري نمرات بيشتري كسب كرده ا ند وبهداشت رواني آنها پايين تر بود
ابراهیم عبدالهیان و همکاران (1380)
درپژوهشي که به بررسی میزان شیوع افسردگی در کودکان دبستانی در شهر مشهد صورت گرفت معلوم شد که میزان افسردگی در دختران دبستانی حدود ١/١٣ درصد و پسران ٦/٧ درصد میباشد و مشکلاتی مثل طلاق والدین، تغییر محل سکونت، تغییر مدرسه، سطح اجتماعیـاقتصادی خانواده و سابقه بیماریهای عصبی در خانواده در بروز آن موثر میباشد، بهطوریکه اختلال افسردگی کودکان به علت تأثیر چشمگیر بر موفقیت تحصیلی و کارکرد اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است و درمان فوری جهت پیشگیری از بروز مراحل بعدی را میطلبد.
عليرضا مرادي (1380 )
درپژوهشي به بررسي اشتغال وميزان ساعات كار والدين پرداخت نتايج تحقيق نشان دادهر چه ساعات كار فرد بيشتر باشد حالات خصومت و پرخاشگري فرد نيز به طور معنيداري بيشتر ميشد و هر چه ساعات كار فرد بيشتر باشد حالات پارانويا در فرد نيز بيشتر ميشد رابطه منفي معنيداري بين ساعات كاري و وضعيت اقتصادي – اجتماعي و بين ساعات كاري و افسردگي به دست آمد. ميزان تحصيلات با حالات پارانويا رابطه معكوس داشت هر چه تحصيلات فرد افزايش مييافت حالات پارانويا به طور معنيداري كم ميشدميزان تحصيلات با اضطراب فوبيك نيز رابطه معنيدار معكوس داشت همچنين ميزان تحصيلات با جسماني سازي رابطه معنيدار معكوس داشت و نيز ميزان تحصيلات با افسردگي رابطه معنيدار معكوس داشت يعني هر چه ميزان تحصيلات فرد افزايش مييابد بر حالات پارانويا، اضطراب، فوبيك،افسردگي و جسماني سازي به طور معنيداري در او كم ميشد. بين رضايت شغلي و سازگاري زناشويي همبستگي معنيداري وجود داشت در تحقیی طولی با عنوان تاثیر کوتاه مدت و بلند مدت اشتغال والدین بر کودکان به این نتیجه رسیدند که اشتغال والدین حداقل تاثیر را در تاخیر عملکردهای کودکان دارد دلیل اصلی نگرانی و اضطراب مادرانی که خانه داری یا اشتغال را برای خود انتخاب نموده اند ممکن است این باشد که آنها نیاز دارند تا جایی که امکان دارد برای فرزنداشان وقت صرف کنند
2-18-2- تحقیقات انجام شده در خارج کشور
پژوهش بروسان و همکاران(2011) که با بررسی 124 دختر فراري نشان دادند، نمرات سلامت روان دختران فراري به طور معناداري از دختران عادي پایین تر بوده و سطح اضطراب فراگیر در این گروه بالاتر است،
پژوهش مک وي و همکاران(2011) که در یک زمینه یابی بر روي نوجوانان، رابطه بین افسردگی و فرار از منزل را معنادارنشان دادند.
در پژوهش کالین (2011) نیز مشخص گردید، با توجه به نظریه واکنش ( به رویدادهاي آزاردهنده برکویتز، رویارویی با وقایع آزاردهنده منجر به گرایش فرد به پرخاشگري و فرار می شود)،
در پژوهشی دیگر ملیندا و همکاران(2010 ) كه بر روي 253 دختر دبیرستانی رامورد بررسی قرار دادند، مشخص گردید دخترانی که سطح استرس بالاتري را تجربه می کنند مستعد فرار از منزل می باشند،
جوهانسون در سال 2008
مطالعه اي در زمينه سلامت رواني نوجوانان فقير انجام داده و به اين نتيجه رسيد كه نوجوانان فقير نسبت به نوجواناني كه متعلق به خانواده هاي با درآمد بالا بودند از نظر سلامتي وضعيت بدتري داشتند عامل ديگري كه در اين مطالعه بررسي شد معدل تحصيلي نوجوانان بود. هرچه معدل و وضعيت تحصيلي آزمودني بدتر شده و افت پيدا كرده بود در مقياس هاي پرخاشگري، وسواس و اضطراب و حساسيت بين فردي ميانگين بالاتري مشاهده شد.
آدلر و فاگل (2006 ) درپژوهشي نشان دادند كه رضايت از زندگي از ميزان خودآگاهي به خوشبيني و معنويت گرايي فر د متأثر است، به عبارت ديگر هر چه افراد خودآگاهتر و خوشبينتر و از معنويت گرايي بالاتري برخوردار. باشند، به همان ميزان از رضايت بالاتري برخوردارند
مارشال و همكاران (2005) و فرزا وهمكاران (2007)
در پژوهشي به بررسي فعاليت بدني آمادگي جسماني وسلامت عمومي افراد پرداختند دربخش يافته هاي خود اذعان داشتند كه افراد با فعاليت بيشتر وآمادگي بدني بهتر سلامت عمومي مناسب تر ومطلوب تري دارند زنان بطور معمول بيش از مردان در معرض خطر اختلالات رواني هستند در باره زنان دو برابر بيشتر از مردان تشخيص اختلالات رواني داده مي شود (گولومبوك وفي وش 1378).
پارسلو و همكاران ( 2004) در پژوهشي كه قسمتي از يك مطالعه اپيدميولوژيك بود به منظور تعيين تأثير موقعيت كاري و ميزان استرس شغلي روي سلامت روان 806 نفر از كارمندان دولت، به اين نتيجه رسيدند كه استرس كاري، موقعيت شغلي سلامت روان و حالت رفاه و بهزيستي پرسنل را تحت تأثير قرار مي دهد
مالتباي و همكاران (2004) دريافتند افرادي كه رضايت اززندگي بالاتري دارند از سبك هاي مقابله اي مؤثرتر و مناسبتر استفاده مي كنند، عواطف و احساسات مثبت عميقتري را تجربه مي كنند و از سلامت عمومي بالاتري برخوردارند. عدم رضايت از زندگي با وضعيت سلامتي ضعيف تر، علايم افسردگي،مشكلات شخصيتي، رفتارهاي نامناسب بهداشتي و وضعيت ضعيف اجتماعي همبسته است.
سوزت (2004) روي 253 نفر از پرستاران مطالعه اي انجام داد، نتايج تحقيق او نشان داد پرستاراني كه درابتداي كار پرستاري 6 تا 18 ماه ابتدايي كار بودند، بين فرسودگي شغلي و هوش هيجاني آنان رابطه معنادار وجود داشت
اُفیلی و همکاران در سال (2004) در پژوهشي دربررسي اختلالات رواني بر روی 190 پزشک فارغ التحصیل در دانشگاه بنین نیجریه صورت گرفت، نشانداد (14درصد) فارغالتحصیلان اختلالات روان پزشکی داشتند.
بِنیتز و همکاران (2004) در پژوهشي به بررسي اختلالات رواني بر روی دانشجویان50 دانشگاه اسپانيا صورت گرفت، نتايج نشان داد که اختلال سایکولوژیک در بین دانشجویان پزشکی از سایر دانشجویان بیشتر است.
كوجيما و همكاران (2003) در پژوهشي بر روي 120كارگر ژاپني نشان دادند كه همبستگي بالا يي بين افسردگي – اضطراب وحمايت شغلي پايين وجود دارد توماس وهمكاران در مطالعه اي به اين نتيجه رسيدند كه پزشكان خانواده دچار سطوح بالاي افسردگي مي باشند ونيمي از آنها تمايل به تغيير محيط كار خود دارند(ديما نسيا وهمكاران )نشان دادند كه تنش – اضطراب – افسردگي با شرايط نا مساعد شغلي وعدم امنيت شغلي همبستگي مثبت دارد.
اكاندر و تيكين (2002) در يك تحقيق تأثير تمرين فيزيكي بر كاهش اضطراب را بر روي 311 دانشجو كه فاقد تمرين بدني بودند، مورد مطالعه قرار دادند. آنها دريافتند كه: سطح اضطراب دانشجويان دختر در مقاسيه با دانشجويان پسر بالاتر است. شركت در تمرينات و فعاليتهاي فيزيكي سطح اضطراب را براي دانشجويان دختر و پسر كاهش مي دهد. فعاليتها و تمرينهاي فيزيكي در همه ي سطوح سني منجر به كاهش اضطراب مي شود.
گراهام، هات و پاركر (1998) معتقدند فعاليتهاي بدني مانند بستكبال، تنيس، وزنه برداري، دفاع شخصي و شناكردن به دانشجويان كمك مي كند كه از يك سو فيزيك بدني را حفظ نمايند و از سوي ديگر سلامت رواني و كيفيت زندگي را بهبود بخشند.
در سال 1998 بررسي وضعيت سلامت روان نوجوانان در آمريكا نشان داد بيش از4 ميليون كودك 9 ساله اختلالات رواني را تجربه كرده اند گزارش مجمع عمومي جراحان آمريكا در سال 1999 با عنوان "سلامت روان كودكان و نوجوانان " نشان مي دهد 74% از جوانان 21 ساله مبتلا به اختلالات رواني، سابقه بروز اين اختلالات را در دوران نوجواني ذكر كرده اند
مطالعه اي كه توسط هاكرودراي نوني (1999) بر روي سلامت كودكان ونوجوانان ايالت بوستون آمريكا صورت گرفت نشان داد كه درصد بيشتري از دختران تجربه افسردگي را ذكر كرد ه اند در حاليكه اظهار تنهايي و عدم اطمينان در پسران فراواني بيشتري داشته است.
مطالعه فرگوسن و همكاران بر روي 1265 نوجوان مويد فراواني بيشتر افسردگي، اضطراب و اقدام به خودكشي در دختران بود اين درحالي است كه اعتياد به دخانيات، مصرف الكل، ترك تحصيل و بيكاري در پسران فراوان بيشتري داشت
پژوهش كاپلان و همكاران در سال 1999 نشان داد كه نوجواناني كه مورد آزار جسمي قرار گرفته بودند و اين مسئله از طريق خود نوجوان و معلم و والدين گزارش شده بود در مقايسه با ساير نوجوانان از مشكلات رواني بيشتري رنج مي بردند و بر اساس مصاحبه باليني، اين نوجوانان بطور معناداري دچار اختلال عملكرد بودند.
دانگ وهمكاران (1980) در پژوهشي رابطه بين تنش كاري واختلالات رواني نشان دادند كه كارگران مردي كه تقاضاي بيشتر وكنترل كمي درمحيط كار داشتند افسردگي واضطراب بيشتري نشان دادند.
بانكز (1983-1980) در پژوهشي شان دادكه دانش آموزان از طبقه اجتماعي اقتصادي پايين تعهد بيشتري به اشتغال دارند زيرا نيازبيشتري به كار دارند وبنابراين با از دست دادن كار بيش از دانش آموزان طبقه اجتماعي اقتصادي بالااز نظر رواني آسيب مي بينند.
در تحقیقات دیگر مک ایوان و بار لینگ (۱۹۸۸) نشان دادند که همواه بین وظیفه ی مادر بودن و کارمند بودن تضاد و تعارض وجود دارد
پتيت، بيتز و داج (1997) در پژوهشي تأثير حمايتهاي اوليه را روي سازگاري كودكان در مدرسه مورد بررسي قرار دادند. يافتهها حاكي از آن بود كه حمايتكنندگي والدين موجب سازگاري بهتر در رابطه با مشكلاتي همچون مشكلات رفتاري، مهارتهاي اجتماعي و عملكرد تحصيلي ميگرديد.
كتانين و همكاران (1997) در تحقيقي كه در مورد خلق و خوي كودكان و نگرشهاي فرزندپروري مادران انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه شيوههاي انضباطي سختگيرانه مادران هيجانهاي منفي و اجتماعي بودن پايين كودكان را توسعه ميدهد. بطور كلي اغلب تحقيقات نشان از تأثير شيوه فرزندپروري والدين بر اخلاق، رفتار، شخصيت و عملكرد بعدي فرزندان دارند.
پژوهش «رپتی» و «وود» (1996)، درپژوهشي نشان داده اندکه استرسهای شغلی، الگوهای تعامل خانوادگی را تحت تأثیر قرار میدهد. مادرانی که در محل کار، فشار کاری و استرس بین فردی داشتهاند، علائم کنارهگیری رفتاری و هیجانی را بیشتر نشان میدادند.
كلد، آندرز و كلوريا (1979) در پژوهشي دربارة فرزندان مادران شاغل وغيرشاغل در امريكا اين نتايج به دست آمد :دختراني كه مادران شاغل دارند در مقايسه با دختراني كه مادران خانه دار دارند از اعتماد به نفس بيشتر و سازگاري اجتماعي و پيشرفت تحصيلي بهتر ي برخوردارند و در بزرگ سالي به اشتغال متمايل ترند؛ پسران مادران شاغل در مقايسه با پسران مادران غيرشاغل، خود بسندگي وسازگاري اجتماعي بيشتري دارند، اما پيشرفت تحصيلي آنان در آزمون شناختي پايين تر است.
هنرنيگتون (به نقل از مكارمي 1383) درپژوهشي نشان مي دهد كه صرفا فرزندان خانوادههاي تك والدي ترس رواني – مشكلات تحصيلي وشخصيتي وناسازگاري با گروه همسن را بيشتر از ساير كودكان دارا ميباشند.
پژوهشی در سال 1982 به وسیله آکادمی علوم آمریکا انجام شد. نتایج این بررسی نشان داد اشتغال مادران نمیتواند اثرات یکسانی به عنوان مجموعهای واحد بر کودکان داشته باشد زیرا مادران به دلایل گوناگونی کار میکنند. همچنین برخی از مادران هنگامی که کودکان آنها در سطوح مختلف تحول هستند، آغاز به کار کرده یا اینکه کار را ترک میکنند. از سوی دیگر، اشتغال آنها در زمینههای خانوادگی و اجتماعی متفاوتی صورت میگیرد که در برخی موارد این نقشهای چندگانه مورد حمایت است و در موارد دیگر، از اشتغال مادران حمایت نمیشود.
موريس و مركل باخ (1998) در پژوهشي رابطه بين رفتارهاي فرزندپروري ونشانه شناسي اختلال اضطرابي در كودكان مدرسه اي به هنجار را بطور مستقيم مورد بررسي قرار دادند نتايج رابطه اي مثبتي بين كنترل و فرزندپروري مضطربانه نشان دادنداين موضوع به ويژه براي نشانه هاي اختلال اضطراب منتشراختلال جدايي وفوبي محيطي –موقعيتي مصداق دارد ازاين رو روابط معنادار ومثبتي بين فرزندپروري مضطربانه وكنترل والدين به دست آمده است.
(بومريند 1989 – سيكوئلاند وهمكاران1996 ) در پژوهشهاي انجام شده با كودكان مضطرب خانوادههاي آنها رادر مقايسه با خانواده هاي كودكان بدون مشكلات دروني سازي از حيث كنترل وتعارض درسطح بالا واز حيث گرمي وحمايت درسطح پايين مشخص نمودند.
«گئوزاین و دیگران (2000، به نقل از دادستان، 1376) نیز نشان دادهاند که دختران بیش از پسران به حمایت عاطفی والدین و به خصوص مادرانشان نیاز دارند و در پاسخهای آنها نوعی دوسوگرایی بین وابستگی و استقلال مشاهده میشود. بسیاری از پژوهشگران به بررسی حد تأثیر فرایند جدایی روانشناختی در ایجاد رفتارهای سازشنایافته یا نابهنجار پرداختهاند و بدین ترتیب، اختلاهای متعددی مانند اختلالهای روانبیاشتهایی و پرخوری، فزونی مصرف الکل، اضطراب تعمیم یافته، اضطراب جدایی، افسردگی، اختلال هویت و... را با مشکلات حاصل از جدایی روانشناختی و تعارض بین وابستگی و استقلال مرتبط کردهاند ادبیات پژوهشی در مورد دختران، شواهد متعددی را برای اثبات این نکته که برای دختران، مجاورت هیجانی با والدین آشکارا یک عامل مثبت در «بهزیستی» و همچنین «همسازی» آنان با بسیاری از موقعیتهاست، ارائه دادهاند.
چندين نفر از محققان (نظير پاركر 1981) مطرح كرده اند كه سبك فرزندپروري سبب مي شودكودكان اضطراب ياافسردگي رابعدها در زندگي تجربه كنند بعضي از مطالعاتي كه به بررسي نقش سبك فرزندپروري دراضطراب كودكي پرداخته اندطرح بهتري از مطالعات قديمي كه گزارش هاي واپس نگر متعلق به آزمون هاي بزرگ سال را به كاربرده اند ارائه داده اند اين مطالعات به جاي گزارش هاي واپس نگر از نمونه هاي باليني وجامعه ي كودكان ونوجوانان استفاده كرده اند.
(گرونر و همكاران1999) در مطالعهاي جديدتر رابطهي بين شيوه هاي فرزندپروري (رفتارمضطربانه) و نشانه شناسي اختلال اضطرابي رادركودكان به هنجار بيشتر بررسي كردندنتايج حاصله نشان دادندكه روابط معنادار ومثبتي بين طرد والدين فرزندپروري مضطربانه و كنترل والدين با نشانه هاي اضطراب كودكان وجود دارد.
هافمن (1995) در پژوهشی دریافت که مادران شاغل در مقایسه با مادران خانهدار، وقت کمتری را به مراقبت از کودکان خود و بچهداری اختصاص میدهند. مدت زمانی که مادران شاغل فارغالتحصیل از دانشگاه به مراقبت از فرزندانشان اختصاص میدهند، حدود یک سوم مدت زمانی است که یک مادر خانهدار صرف این کار میکند، همچنین مادران شاغل وقت کمتری را به تماشای تلویزیون میگذرانند یا میخوابند. از یافتههای پژوهشی خود و بررسی سوابق پژوهشی در زمینه تأثیر اشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی فرزندان و پیشرفت تحصیلی آنان، اینگونه نتیجهگیری میکند که اشتغال مادران زمانی که با سایر متغیرهای اجتماعی - اقتصادی نظیر جنس، سن، طبقه، نوع شغل مادر (خدماتی، فرهنگی و کارمندی) و میزان رضایت یا تنش شغلی همراه میشود، پیامدهای متفاوتی ایجاد میکند. براساس این پژوهش، اشتغال مادران برسازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی فرزندان، اثرات یکسانی بر دو جنس داشته است. یافتههای پژوهش حاضر، در مورد اثر اشتغال مادر بر فرزندان در سنین خردسالی و قبل از دبستان، نشان میدهد اشتغال مادر برای کودکانی که در سالهای بالاتر تحصیلی (پایههای چهارم و پنجم) هستند، باعث سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتر شده است.
رافائل (1987) اضطراب و افسردگي همراه با اختلال انطباقي از مسائل عمده سلامت روان هستند كه در دوران نوجواني رخ مي دهند مشكلات سلامت روان در نوجواني يا ادامه مشكلات رواني دوران كودكي است و يا شروع يك بيماري جديد است. اين مشكلا ت بطور كلي شامل حساسيت در روابط بين فردي، تنهايي، افسردگي، اضطراب، پرخاشگري و مسائلي در ارتباط با خودكشي هستند رافائل در سالi 1987 در پژوهشي گزارش كرد كه 41% از نوجوانان يك مساله رواني داشته و 19 % از آنها از نظر عاطفي و عملكرد دچار مشكل بودند). آمار كشور آمريكا نشان مي دهد كه 12 % تا 22 % از نوجواناني كه اختلال رواني دارندپايين تر از 18 سال سن دارند. مطالعه اي كه در كره انجام شد نشان داد كه 17 % از نوجوانان اختلال اضطراب داشته، 23 % درمقياس حساسيت بين فردي دچار مشكل بوده و 15% داراي اختلال افسردگي تشخيص داده شدند.
هاروی (1999) در پژوهشي برروي سلامت رواني والدين شاغل وفرزندان انجام شد نتايج پژوهش نشان مي دهد به علت گرفتاریهای شغلی مشکلات رفت و آمد استفاده از ماهواره و تماشای تلویزیون اعضای خانواده های شاغل یعنی افرادی که زن و شوهر هر دو شاغل بوده و یا یکی از آنها مشغول به کار می باشند حدود 49 دقیقه در روز با فرزندان خود سپری می کنند و نتایج این تحقیق نشان میدهد زندگی و ارتباط خانواده های امروزی با فرزندانشان که در آن والدین شاغل هستند در طول روز در 49 دقیقه خلاصه می شود. همچنین 68 درصد از والدین مشکلات مالی را مهم ترین مانع برای گذراندن وقت بیشتر در خانوده تشخیص دادند و 36 درصد از فرزندان این خانواده ها نیز کمبود حضور دالدین را باعث ناراحتی خود اعلام کرده اند. همچنین با توجه به اینکه فعالیتهای درآمدزا و پیگیری سریالها و ماهواره ها مهمترین عوامل کاهش روابط عاطفی می باشد و این خود باعث افزایش استرس و اضطراب فرزندان می گردد. درد و دل کردن با والدین بیان مشکلات درس و مدرسه مشکلات روابط دوستی اصلیترین مسائلی هستند که فرزندان علاقمند به طرح انها با والدین خود هستند.در تحقیی طولی ما عنوان تاثیر کوتاه مدت و بلند مدت اشتغال والدین بر کودکان به این نتیجه رسیدند که اشتغال والدین حداقل تاثیر را در تاخیر عملکردهای کودکان دارد دلیل اصلی نگرانی و اضطراب مادرانی که خانه داری یا اشتغال را برای خود انتخاب نمودهاند ممکن است این باشد که آنها نیاز دارند تا جایی که امکان دارد برای فرزنداشان وقت صرف کنند.
( گیل و رد برتز 1999 ) در پژوهشی ارتباط بین اشتغال مادر و پیشرفت تحصیلی را بررسی نمودند نتایج پژوهش آنها این است که وضعیت اشتغال مادر به تنهایی اثر متفاوتی بر رشد کودکان ندارد. شواهد زیادی نشان داده است که مادران شاغل دیدگاه سنتی کمتری نسبت به بچه دارند ( مک کارتی 1984 ) آنها اضطراب جدایی کمتری از کودکانشان دارند به هر حال به نظر انکینسون و همکاران (1373).
بارنت(1996)درپژوهشي درباره 300زوج ازدواج كرده (كه همه در بيرون از خانه مشغول بودند) را مورد مطالعه قرار دادند نتيجه اين پژوهش اين بود خانمهايي كه شغلهاي چالش برانگيز و رضايت بخش داشتند بهتر با مشكلات خانه كنار آمدند در گزارشي نيز توسط نور مطرح گرديده خانمهايي كه داراي شغلهای نامناسب بودند و رضايت شغلي نداشتند به طور كلي از رضايتمندي كمتري در زندگي و فشار در سطح بالاتري داشتند (به نقل از ماتلين 2000).
منابع
الف) منابع فارسی
آبراهام، مزلو، انگيزش شخصيت، ترجمه : احمد رضواني، مشهد آستان قدس رضوي.
آبراهام، مزلو، روانشناسي شخصيت سالم ، ترجمه : شيوا رويگردان، تهران گلشايي.
آرتور اس، ربر (2005). فرهنگ توصيفي روانشناسي، ترجمه :كريمي، يوسف وهمكاران (1390 ). تهران، انتشارات رشد.
اتكينسون، هيلگارد، (1999)، زمينه روانشناسي، دكتر براهيني (1379). تهران : جلد اول، رشد.
اديب، يوسف؛ فردانش، هاشم (1382 ). مهارتهاي زندگي مورد نياز دانش آموزان مقطع راهنمايي، مجله دانشور رفتار، دانشگاه شاهد، سال دهم، اسفند.
اسماعيلي، علی، هنجاريابي آزمون scl90 و مقايسه وضعيت سلامت رواني دانشجويان شاغل به تحصيل در تمامي مقاطع تحصيلي درسال تحصيلي 1377دانشگاه هاي وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت در شهر تهران.
بخشاني، نور محمد؛ كيان پور، محسن؛سراواني، محمدرضا (1377). همه گيرشناسي اختلالات رواني در وضعيت عمومي، معاونت پژوهشي دانشگاه علم و پزشكي زاهدان (پروژه ي تحقيقاتي ).
بست،جان (1369). روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي، ترجمه حسن پاشا شريفي ونرگس طالقاني، تهران انتشارات رشد.
بشيري، ابوالقاسم (1386 ). اشتغال زوجين وآثار وپيامدهاي آن بر فرزندان، بر گرفته از كتاب تقويت نظام خانواده وآسيب شناسي آن، تهران : جلد دوم، انتشارات موسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني، چاپ دوم.
پوريا، ناصر (1375 ). روانشناسي رشد 2، با نگرش به منابع اسلام، تهران : جلد 2، انتشارات سمت.
تقوي، سيدمحمدرضا (1380 ). مقايسه بهداشت رواني دانشجويان دختر وپسر سال اول وسال چهارم در دانشكده علوم تربيت وروانشناسي و مهندسي اولين سمينار بهداشت رواني دانشجويان تهران، وزارت علوم تحقيقاتي وفناوري.
خوي نژاد، غلامرضا(1377). زمينه روانشناسي تندرستي، انتشارات استان قدس.
رسولي، فاطمه؛ فراهاني، محمد تقي؛ مرادي، عليرضا (1381 ). مقايسه سلامت رواني ذانشجويان موفق وناموفق و ارتباط ان با ويژگيهاي جمعيت شناختي اولين سمينار بهداشت رواني دانشجويان، وزارت علوم تحقيقات و فناوري تهران.
رمضان پور، علي (1381). بررسي ميزان سلامت رواني دانش آموزان دوره هاي تحصيلی و راهنمايي و متوسطه استان مازندران (پروژه تحقيقاتي )
روحاني، كامليا (1372 ). بررسي درجه اضطراب جدايي مادر در زنان شاغلي كه اولين فرزند خودرا به مهد مي سپارند، پايان نامه ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران.
ساراسون، ايروين جي؛ساراسون، باربارا (1371 ). روانشناسي مرضي، ترجمه بهمن نجاريان ومحمدعلي اصغري مقدم ومحسن دهقاني، تهران، انتشارات رشد
.سهرابي، فرامرز (1382 ). بررسي سلامت جوانان براساس الگو ها وتيپ هاي شخصيتي، چهارمين همايش ملي سازماندهي خدمات روانشناسي و مشاوره سازمان ملي جوانان.
سيف، علي اكبر (1378). روشهاي اندازه گيري وارزشيابي آموزشي، تهران، نشر دوران.
شاه محمدي، داوود(1380 ). بهداشت رواني گرداگرد جهان، تهران، نشر صدا.
شرقاوي، حسن(1366). گامي فراسوي روان شناسي اسلامي يا اخلاق وبهداشت رواني دراسلام، ترجمه سيد محمد باقر حجتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
شفيع آبادي، عبداله؛ ناصري، غلامرضا (1375). نظريه هاي مشاوره وروان درماني، تهران، مركز نشر دانشگاهي،چاپ پنجم.
عبدالوهاب، پور قاز؛ رقیبی، مهوش (1384 ). مجله علوم تربيتي وروانشناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان، سال دوم،اسفند 1384.
فتحي آشتيان، علي، آزمونهاي روانشناختي، ارزشيابي شخصيت وسلامت روان.
كاپلان، هارولد؛ سادوك، بنيامين(1376). اصول بهداشت رواني بررسي مقدماتي اصول بهداشت رواني برنامه ريزي در مكتب اسلام. خلاصه روانپزشكي علوم رفتاري، روان پزشكي باليني، ترجمه : نصرت الله پور افكاري،تهران، آزاده.
كالات، جيمز، روانشناسي عمومي، جلد دوم، ترجمه : يحيي سيد محمدي.
كاوه، محمد (1391 ). آسيب شناسي بيماري هاي – اجتماعي، تهران : جلد اول، نشر جامعه شناسان.
كنرلي، هلن (1382 ). اختلالات اضطرابي، ترجمه : سيروس مبيني، تهران، انتشارات رشد.
گنجي، حمزه(1376). بهداشت رواني، تهران.
لطفي كاشاني، وزيري،شهرام (1380 ). روانشناسي باليني كودك، تهران، ارسباران.
ماريو، بونژه؛ روبن، ارديلا، فلسفه روانشناسي، ترجمه : دكتر محمد جواد زارعان و همكاران
ماسن، پاول هنري وهمكاران، رشد وشخصيت كودك، ترجمه : مهشيد ياسايي (1380 ).تهران مركز، چاپ هفدهم.
مالكي، محسن؛ كيخسروي فر، محمد (1378 ). بررسي علل پرخاشگري در دانش آموزان پسرپايه سوم راهنمايي ناحيه دو زاهدان، پايان نامه، مراكز آموزش عالي فرهنگيان زاهدان.
محرابي، حسين (1387 ). بررسي ومقايسه سلامت رواني والدين داراي كودك عقب مانده ذهني با ساير والدين در شهرستان گناباد، پايان نامه كارشناسي ارشد.
مرادي، عليرضا؛ عليلو، مجيد؛ پيروي، محمود (1380 ). بررسي سلامت عمومي دانشجويان دانشگاههاي كشور، اولين سمينار بهداشت رواني دانشجويان تهران، وزارت علوم تحقيقات وفناوري.
مستخدمين حسيني، خير النساء (1381 ). مقايسه افسردگي در مدارس عادي وخاص آموزش وپرورش استان تهران، پروژه تحقيقاتي.
منصور، محمود؛ دادستان، پريرخ (1374). روانشناسي ژنتيك، جلد 2، چاپ دوم، انتشارات رشد.
يار محمديان، احمد؛ عريضي، حميد رضا، رابطه بيكاري با سلامت رواني با توجه به نقش تعديلي تعهد به اشتغال دربين دانش آموزان ترك تحصيل كرده، پايان نامه نشریه بهداشت روان.
يعقوب خاني، مرضيه؛ احمدي،عبدالجواد (1380 ). مقايسه وضعيت رواني رانشجويان ورودي 1375 دانشگاه امام خميني و مقايسه آن با زمان فراغت از تحصيل، اولين سمينار بهداشت روان دانشجويان تهران.
ب) منابع لاتين
Ali Asgar Nejad F. [Determination of effect ion of mental health education in Tehran high school students]. Thesis for MSc. Tarbiat Modares University. (Persian)
Asadi H, Ahmadi M R. [Comparsion students mental health athlete and nonathlete in Sanandaj]. Harakt Journal 2000;5:49-84. (Persian)
Eslami A, Shojaie zadeh D, Kamali P, Gobari banab B, Bateni A. [Assessment of pression and its relation with individual attitude to religion in Slamshar students]. Teb and Tazkie Journal 1999; 34:29-34..(Persian)
Farsi A, Amirian J. [Assessment of mental health in students boy and girl in Shiraz]. Thesis for MSc. Shiraz Univ Med Sci, 2001. (Persian)
Hosseini Fard S M, Birashk B, Atef Vahid M K. [Prevalance of mental disorder high school students in Rafsanjan city]. Iranian Journal of 2001; 25-26: 19-26.
Hosseini S H, Moosavi S E, Reza zadeh H. [Assessment of mental health in students of junior high schools in the city of Sari]. The Quarterly Journal of Fyndamentals of Mental Health 2003.; 6(19-20): 92-99.(Persian)
Jafari F. [Stressor in adolescence in Kermanshah city]. Behbod Journal 2003;8(1):35-42. (Persian)
Jahani Hashemi H, Noroozi K. [Mental health in students in Qazvin University of Medical Sciences]. Payesh, Journal of the Iranian Institute for Health Sciences Research. 004; 2(3): 145- 152. (Persian)
kadeh Health Science Jahad Daneshgahi 2003:24-35. (Persian)
Kaveh MH, Shojaei zadeh, Shah Mohamadi D, Eftekhar Ardabili H, Rahimi A, Bolhari J. [Determination of teachers role in mental heal students]. Payesh, Journal of the Iranian Institute for Health Sciences Research 2003; 2(2):95-103. (Persian)
Masod zadeh A, Khalilian A, Eshrafi M, Kimibegi K. [Mental health studend in Sari city]. Mazandaran Medical University Journal 2005; 74-82. (Persian)
Montazari A, Shariati M, Harirchi AM, Garmarodi G, Ebadi M. [Assessment of quality of life and mental health in Iranian adolescences]. Pajohesh
Psychiatry and Clinical Psychology (Andeesheh Va Raftar) 2002;11(131):71-80. (Persian)
Royal College of Psychiatrists. The mental health of students in high education. London, 2003: 1-66.
Sadeghian E, Farhadi nasab A, Falahinia Gh. [The study of mental health students in the Hamadan university of medical science]. The Journal of Evalution and Development in Medical Education 2009;1(1): 44-54. (Persian)
Sadeghian E, Heidarian pour A. [Determinationof mental health and related stressors in student of Hamadan medical university]. The Hayat officialscientific quarterly publication of the School of Nursing & Midwifery 2009;15(1):71- 81. (Persian)
Shariati M, Kaffashi A, Ghaleh Bandy MF,Fateh A, Ebadi M. [Mental health in medical students of the Iran University of Medical Sciences]. Payesh, Journal of the Iranian Institute for Health Sciences Research. 2002; 3(1): 29- 37. (Persian)
The mental health foundation. Promoting student mentalhealth. January 2001. Available from : http//:www.meantalhealth.org